ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

ویرگول برای نرسیدن به نقطه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه عشق» ثبت شده است

دوستی کتاب جدید امیر نیک‌پی؛ جامعه‌شناسی دینداری را هدیه کرده بود، به تورق آن بودم که سایر کتاب‌های نیک‌پی را هم در مجازستان جستم، بین تمام کتاب‌های تالیفی و ترجمه‌ای امیر نیک‌پی کتاب «دفتر عاشق و معشوق» نوشته ریمون لول، ترجمه او و ژوستین لاندو عنوانی ناهمخوان با علایق پژوهشی و تحصیلات نیک‌پی داشت. اسم یک زن فرانسوی هم به عنوان مترجم فارسی کتاب کنجکاوی را بیشتر کرد: استاد زبان‌ها و تمدن‌های خاور نزدیک در دانشگاه هاروارد، پژوهشگر ادبیات فارسی و برنده جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۴. امیر نیک‌پی هم که کارشناسی تا دکترای جامعه‌شناسی را در مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس خوانده و اینک استاد دانشگاه شهید بهشتی است چرا به ترجمه چنین کتابی ناهمخوان با رشته تحصیلی‌اش با ژوستین لاندو فرانسوی پرداخته؟ پاسخ این سوال را خودشان در مقدمه کتاب داده بودند:

«داستان دوستی ما این ترجمه را آفرید؛ دوستی‌ای که با پرواز و سفر همزاد است؛ زیرا در دهه‌ی هفتاد شمسی از پاریس آغاز شد، در تهران ادامه یافت و در رفت و برگشت میان این دو شهر عمیق‌تر شد. تو این سو، من آن سو؛ تو آن سو، من این سو. از خلال پیام‌های کوتاه و وسایل ارتباطی جدید و گاهی هم تلفن، میان واژگان دوستی، واژگان دیگری نیز بر زبان می‌آوردیم: واژگان بزرگان اندیشه و ادب. کتاب‌هایی نیز به هم هدیه می‌دادیم. دیدگاه‌هایمان را نیز گاهی در میان می‌گذاشتیم تا فال را به نام این دفتر ریمون لول زدند: دفتر عاشق و معشوق. در پاریس کشفش کردیم، در تهران خواندیم و به فارسی برگرداندیم و سپس در سفرهایمان دست نوازش بر واژگان کشیدیم. در لحظات تنهایی که پیدا می‌کردیم، لفظ و معنای دیگری در روابطمان پدیدار شد. خواستیم این دفتر کوچک که امین راز دوستی‌مان شد، به زبان فارسی هم وجود داشته باشد. واژگان این دفتر واژگان سفر و پرواز هستند، آنها را برگرفتیم و بازخوانی کردیم و ترجمه به عنوان سرانجام یک مسیر، خود را به ما تحمیل کرد».

دفتر عاشق و معشوق

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۴:۵۲
ویرگول ،،،

کتاب آگاهانه دوست داشتن را باید ردیه‌ای بر عشقِ رمانتیک و توصیه برای بازگشت به رویکرد کلاسیک به عشق نام نهاد. رویکرد رمانتیک به عشق در عمل فاجعه‌بار بوده و برای نجات عشق باید آنرا از رمانتیسم زدود. نگاه رمانتیک به عشق توقعات نادرست و ناشدنی در ما ایجاد کرده که باعث نارضایتی از روابطی که داریم و شکست در آنها شده است. رمانتیسم تصویری خیرخواهانه و آرمانی اما غیرقابل تحقق و تحریف‌شده از رفتار صحیح در رابطه ترسیم می‌کند.

اینکه در عشق رمانتیک گفته شود دیگری را باید همان‌طور که هست پذیرفت، حرف درستی نیست. چطور ممکن است کسی ما را خوب بشناسد و نخواهد بعضی خصوصیات ما تغییر کند؟ آیا ما خودمان در پی تغییر و بهبود زندگی خود نیستیم؟ پس چرا باید دیگری را به خاطر میل به تغییر دادنی سرزنش کنیم که خود برای خود می‌پسندیم؟ یونانی‌ها معتقد بودند از آنجا که ما انسان‌ها ناقصیم، برای تقویت عشق باید یاد بدهیم و یاد بگیریم، دو طرف باید رابطه را بستری برای تعیلم و تعلم بدانند. وقتی دو نفری که یکدیگر را دوست دارند به هم مطالب ناخوشایندی را گوشزد می‌کنند، معنایش این نیست که شریکشان نفهم و نادان است، در واقع به عشق‌شان خدمت می‌کنند: می‌کوشند شریک خود را دوست‌داشتنی‌تر کنند.

ما نباید به هر درخواست و نکته‌ای که برای اصلاح و تغییر از جانب شریک‌مان مطرح می‌شود واکنش تند نشان دهیم و آنرا نوعی تحکم و دستور تلقی کنیم، نباید فکر کنیم هر نصیحتی حمله به کل شخصیت و زندگی ما است و طرف مقابل می‌خواهد ما را تحقیر کرده و بر ما مسلط شود. در عوض باید حقیقت موضوع را دریابیم: هر نصیحتی، هر قدر هم ناشیانه، نشانه‌ای است از اینکه شریک زندگی‌مان دارد آزار می‌بیند، هرچند هنوز واضح و روشن آزردگی‌اش را ابراز نکرده باشد. دوستمان بیشتر از شریک زندگیمان کارهای ما را تایید می‌کند و کمتر ما را نصیحت می‌کند؛ نه به این دلیل که دوست آدم بهتر و فهمیده‌تری است؛ بلکه به این دلیل که اهمیت چندانی برای ما قائل نیست. هر قدر برای فردی مهم‌تر باشیم نقدهای او هم علیه ما بیشتر می‌شود. نقد بیشتر نشانه توجه بیشتر و درخواست اصلاح بیشتر نشانه تلاش برای بهبود، ارتقا و حفظ پیوند است.

ما در رابطه عاشقانه هرگز نباید از نصیحت و توصیه اجتناب کنیم. اشتباه است که اگر درس و نکته‌ای را به ما گوشزد کردند، حال هرچه قدر هم ناشیانه، آن را پس بزنیم. عشق باید تلاشی پرورش‌دهنده برای رشد و اصلاح همه‌جانبه دو طرف رابطه باشد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۵
ویرگول ،،،

عشق بهایی دارد که همواره باید بپردازیم و تنهایی بخشی از این بهاست. همه ما که دل در گرو مهر کس یا کسانی داریم، وقتی دیگر آن کس یا کسان نیستند، چه جسماً تنهامان گذاشته باشند و چه از نظر روحی و عاطفی، احساس تنهایی می‌کنیم. البته می‌توانیم خودمان را از چنین گزندی درامان نگاه داریم-بدین ترتیب که هیچ پیوند عاطفی نزدیکی با هیچ کس برقرار نکینم- اما حاصل آن یک جور احساس تنهایی اساسی‌تر و عمیق‌تر است.

تنها بودن به خودی خود نه بار معنایی مثبت دارد، نه بار معنایی منفی. همه چیز بستگی به نحوه تنها بودن دارد. تنها بودن-به حال خود ماندن-موقعیتی است که بهترین لحظات زندگی را شکل می‌دهد، هم بدترین‌هایشان را.

این واقعیتی به رسمیت شناخته شده است که تنهایی مزمن و انفراد اجتماعیِ تجربی با احساس بی‌معنایی در زندگی مرتبط هستند. رابطه شخصی با دیگران نقشی تعیین‌کننده در معنای زندگی افراد دارد. زندگی افرادی که چنین روابطی ندارند از معنی تهی می‌شود. برای اکثر ما ارتباطاتمان با عده‌ای معدود سازنده ی بخش اعظم معنای زندگی‌مان است. این بدان معناست که احساسِ تعلق برای احساس معنا در زندگی امری اساسی است.

احساس تنهایی، حاکی از این است که ما روابط اجتماعی ارضاکننده‌ای نداریم. آنهایی که مرتبا و هر روزه با دوستانشان گرد هم می‌آیند بیشتر از کسانی که غیرمرتب با آنان دیدار می‌کنند در معرض احساسِ تنهایی قرار دارند. شیوع احساس تنهایی میان زنان بیشتر از مردان است. افراد تنها خودمحورتر از دیگران هستند.

احساس تنهایی ربط وثیقی به احساس شرم دارد. برای افراد سخت است اعلام کنند که احساس تنهایی می‌کنند. برای پرهیز از این شرم، فردِ تنها هر قدر هم که احساسِ تنهایی کند ضمن انکارِ احساسِ تنهایی وانمود می کند که زندگی اجتماعی پرشور و نشاطی دارد. تنهایی احساسی است که ما حتی از خودمان هم پنهانش می‌کنیم.

ما نیازمند زیستن در پیوندی ارتباطی با همدیگر هستیم. ما در زندگی نیازمندِ دوستی و عشق هستیم. ما نیاز داریم نگرانِ کسی باشیم و کسی هم نگرانِ ما باشد. وقتی نگرانِ کسی هستیم دنیا برایمان معنا پیدا می‌کند. این نگرانی نسبت به دیگران است که به ما شخصیت می‌دهد. در واقع ما همان نگرانی‌هایمان هستیم. اگر نگران کسی یا چیزی نباشیم هیچ چیز نیستیم. اگر صرفا نگران خودمان باشیم در یک دورِ باطلِ خالی گرفتار می‌آییم. ما نیاز داریم که نیازمندمان باشند. ما نیازمندِ این هستیم که قدرِ کسانی را بدانیم که قدرِ ما را می‌دانند.

کتاب فلسفه تنهایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۰:۵۲
ویرگول ،،،

مشخصات کتاب

در مدح عشق، گفتگوی آلن بدیو و نیکلاس ترونگ، ترجمه بابک داورپناه، امیرهوشنگ افتخاری‌راد، تهران: نشر چشمه، چاپ دوم، 1396.

 

معرفی کتاب‌های مزخرف هم به اندازه معرفی کتاب‌های خوب مفید است! مخصوصا اینکه وقتی کتابی به دلایلی مثل حجم اندک، قیمت پایین، طرح روی جلد جذاب، نویسنده نامدار و ناشر خوب فریبنده هم باشد. اغلب از خرید کتاب‌هایی که حاصل مصاحبه هستند اکراه دارم ولی این یک مورد را موقع خرید دقت نکردم و به خاطر اسم آلن بدیو و اعتبار نشر چشمه خریدم ولی الان که خواندمش بیش از پیش مطمئن شدم که نباید کتاب مصاحبه‌ای خرید و فقط باید متن تالیفی را کتاب دانست؛ مصاحبه فقط در حد همان انتشار در مجله و روزنامه مناسب است.

البته اگر می‌گویم این کتاب مزخرف است مطمئنا نظر شخصی من است که بعد از خواندن کتاب‌های متعدد درباره عشق دیگر متن مصاحبه‌ای برایم حرف جدیدی ندارد حتی اگر بدیو باشد. قبلا نیز همین جا نوشتم که کتاب دلایل عشق هری فرانکفورت هم مزخرف است و فریب تبلیغات و تمجیدهای رسانه‌ای را نخورید، حالا این هم دومین کتاب با موضوعی مشابه است که از نظر من در ردیف دلایل عشق قرار می‌گیرد.

از کتاب بدیو ترجمه دیگری با عنوان در ستایش عشق توسط انتشارت ققنوس منتشر شده که حواستان باشد همین کتاب است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۵۵
ویرگول ،،،