نقد و معرفی کتاب آرمانٍ شهر
مشخصات کتاب:
آرمانِ شهر: فضا، هویت و قدرت در اندیشهی اجتماعی معاصر، کیان تاجبخش، ترجمهی افشین خاکباز، تهران: نشرنی، چاپ دوم 1387، 335 صفحه
«آرمانِ شهر» کتابی متشکل از 5 فصل است که نویسنده در قالب این فصول به دو موضوع اصلی پرداخته است، این دو موضوع مرتبط با مباحثی هستند که در سه دههی قرن بیستم (1970-1990) در محافل روشنفکری و دانشگاهی مطرح بودند. در آن سال ها دو تحول مهم در عرصه ی اندیشهی اجتماعی در حال وقوع بود، نخست شکلگیری الگوهای رقیب جدیدی بود که در خصوص درک ماهیت متغیر شهر در جوامع معاصر در حال ظهور بودند و دوم نقد و اصلاح فلسفهی مارکسیستی جامعه بود. تشریح این دو تحول موضوع فصل اول کتاب را تشکیل میدهد. دیگر موضوع مطرح در فصل نخست، چگونگی درک معنای شهر و زندگی شهری در جهان معاصر است که با تشریح عناصر سازندهی چارچوب مفهومیای که هویت، فضا و ساختار اجتماعی را به یکدیگر پیوند میدهد میسر میشود. این مباحث خوانندگان را با بحث روزآمد مهمترین تحولاتی که در چهار دههی اخیر در زمینهی تحولات نظریهی اجتماعی شهر در محافل دانشگاهی پدید آمده آشنا میسازد.
دیگر موضوع مهم کتاب، نقد نحوهی کاربرد فلسفهی اجتماعی مارکسیستی برای درک شهر است، این موضوع که در فصل دوم تشریح شده است بگونهای است که میتوان این نقد را جدای از متن نظریهی شهری و همچون متنی مستقل مطالعه کرد، این فصل از مهمترین گرایشهای اندیشهی اجتماعی چند دههی اخیر یعنی پسامدرنیسم (فوکو و دریدا)، نظریهی انتقادی هابرماس و نظریهی اجتماعی فمینیستی بهره گرفته است. نویسنده در این فصل معتقد است که مطالعهی شهرها به نظریهی انتقادی جامعه کمک میکند و بحثهای گستردهی نظریه اجتماعی نیز میتواند در درک عمیقتر شهرها نقش ایفا کند.
اگرچه در نگاه نخست، سبک کتاب به گونهای است که آشکارا بر نقد نظریههای جاری شهر تاکید میورزد اما بر این اندیشه استوار است که شهر اگر به بلوغ برسد و به فضایی مدنی تبدیل شود به مردان و زنان مدرن امکان میدهد به افراد انسانی کاملتری تبدیل شوند. (ص14)
آرمانِ شهر مفاهیمی نظیر مکان، هویت و سیاست در اندیشهی اجتماعی معاصر را که مبنای نظریههای مولف است، در بر دارد. این نظریهها، چارچوب نظری جدیدی را ارائه میدهند تا به تفسیر روابط، هویت، فضا و مکان و ساختار اقتصادی و سیاسی در قلمرو مطالعات شهری و زندگی شهر بپردازند. از این رویکرد میتوان سامان یافتن شهر در فضاهای چندگانه و هویتهای مرکب و آمیخته و نیز مرزهای انعطافپذیر را بررسی کرد. در این کتاب همچنین نظریههای کاستلز، هاروی، کاتزنلسون، مارکس و نیز گرایشهای پساساختارگرایی، فمینیسم، نظریهی انتقادی هابرماس و نظریه پراگماتیسم به نقد کشیده شدهاند. مطالعهی آن خواننده را با چشماندازی از آرمان شهروندی و معنای مدرن شهروند و به عبارت دیگر با مفهوم زندگی مدرن آشنا میکند و ابزارهای ذهنی را برای تحلیل موقعیت و فرصتهای موجود در شهرهای مدرن در اختیار او میگذارد.
تاجبخش در فصل 2 نشان میدهد که چگونه معضلات نظریهی مارکسی شهر در اصل از ناتوانی این نظریه در گنجاندن واقعیت جامعهشناختی جنبش های جدید شهری در الگوی طبقاتی دوقطبی مارکسی ناشی میشود. راهحل این مشکل در فصل سوم کتاب با عنوان «فراسوی گرایش کارکردگرایانه در نظریهی شهری» مطرح شده است، این فصل در واقع تشریح نظریهی «ماتریالیسم تاریخی-جغرافیایی» دیوید هاروی است. همچنین به نظریه کاستلز نیز اشاراتی شده است. نویسنده پس از طرح این دو نظریه به نقد آنها پرداخته است.
در فصل چهارم با عنوان «به سوی تاریخمندی و هویت مشروط« نویسنده به بررسی سومین تلاشی می پردازد که برای ایجاد قالب نظریهی شهری صورت پذیرفته است، نظریهی آیرا کاتزنلسن نظاممندترین و زیرکانهترین تلاش برای پیوند طبقه و فضا در قالب مارکسی است. الگوی کاتزنلسن به جای تجریهگرایی جامعهشناختی آثار کاستلز و جبر کار هاروی، با تاکید بر متغیرهای تاریخی و سیاسی نشان میدهد که ساختار طبقاتی و تجربهی طبقاتی در شهر مدرن سرمایهداری حتمی نیستند. ویژگی بارز رویکرد کاتزنلسن این اندیشه است که هویت های جمعی (طبقه و محله) باید از ابتدا به گونهای فضایی و نهادی الگو یابند و متمایز شوند. بر خلاف کاستلز که طبقه و شهر را دو جنبهی متمایز میداند و به خلاف هاروی که محله را ناشی از تعارضات طبقاتی میداند، کاتزنلسن ویژگی تاریخی، فرهنگی و سیاسی جدایی محل کار و محل سکونت را بخش تفکیکناپذیر و سازندهی هویتهای طبقه کارگر و شیوههای کنش جمعی قلمداد میکند.
در فصلهای 2 تا 4 نویسنده از زاویهای جداگانه ولی مرتبط با مسئلهی رابطهی بی ثبات طبقه/ شهر نگریسته است. هر یک از این فصول بر یکی از ضعفهای نظری که گریبانگیر نظریهی مارکسی شهر است تاکید کرده است (ذاتگرایی، کارکردگرایی و مردمحوری)، دیدگاه انتقادی ویژهای را برگزیده است (ساختارزدایی، نظریهی نظامهای هابرماس و تاریخ فمینیستی کارگران)، اثر نویسندهای را که به بهترین وجه هر یک از این سه مشکل را ترسیم کرده بررسی میکند(کاستلز، هاروی و کاتزنلسن) و در نهایت، مفهوم جایگزینی را پیشنهاد میکند (پیوند و چندعلتی بودن، نظام/زیستجهان و جنسی بودن فضا). در ذهن داشتن این چارچوب ساختمند به هنگام مطالعهی تحلیلهای هر یک از این فصل ها باعث تسلط بیشتر بر مباحث کتاب خواهد شد.
نویسنده در فصل پایانی کتاب یعنی فصل 5 با عنوان «تفاوت دموکراسی و شهر» پس از ارائهی خلاصه ای کوتاه از استدلال های اصلی کتاب حاضر به برخی از پرسشها و معضلاتی میپردازد که در تفکر در باب سهم نظریهی شهری در دستیابی به هدفهای دموکراسی و عدالت مطرح است.
به زعم نویسنده یکی از وظایف اصلی نظریهی اجتماعی انتقادی شهری ارائهی قالبی تحلیلی برای درک چگونگی تعامل هویتها، فضا و ساختار برای شکلدهی به شهرهایی است که در آن زندگی میکنیم و بر تجربهی زیستن در آن تاثیر میگذاریم. تاجبخش معتقد است چنین منظری باید پاسخگوی سه پرسش مرتبط باهم باشد: ماهیت هویتها و کنشگرانی که در شهر زندگی میکنند چیست؟ انواع فضاهایی (فضای کنش و قدرت) که شهر را تشکیل میدهند کدام اند؟ ابعاد عمدهی ساختاریای که بافت زندگی روزمره را هم محدود میکنند و هم شکل میدهند کداماند؟ (ص276)
در پایان کتاب دو واژهنامهی انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی چاپ شده است که مرجع خوبی برای تسلط بر واژگان و مفاهیم تخصصی جامعه شناسی شهری هستند، پس از این واژهنامهها کتابشناسی و فهرست منابع بکار رفته در نگارش کتاب ارائه شده است و در نهایت نمایهی اسامی، اماکن و مفاهیم موجود در متن کتاب است که راهنمای خوبی برای خوانندگان کتاب به شمار میرود.
ارزیابی
از جمله نکات قابل نقد کتاب زبان و واژگان پیچیدهی آن است، زبان پیچیده و دیرفهم کتاب به خصوص در فصل دوم که به بررسی نظریهی مانوئل کاستلز میپردازد و همچنین فصل چهار که به بررسی نظریهی روان تحلیلی اختصاص دارد شدت بیشتری میگیرد، این دو فصل به جهت اشاره به فلسفهی پسامدرنیسم و پساساختارگرایی دارای مفاهیم و مباحث پیچیدهای است که استفاده از آن را برای مخاطبان عام دشوار میکند. به نظر میرسد این کتاب به عنوان متنی دانشگاهی برای نظریهی اجتماعی شهر تدوین شده و مخاطبان اصلی آن دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا هستند که درسهای پایهی جامعه شناسی و پژوهشهای شهری را گذاراندهاند و کمتر کاربردی برای خوانندگان عام دارد.
دیگر نقد وارد بر کتاب عدم اشارهی آن به مسائل شهری ایران است، با توجه به ایرانی بودن نویسنده جای داشت که وی در پژوهش خویش به ویژگی ها و شاخصهای شهرهای ایرانی نیز میپرداخت، نویسنده عمدتاً مثالهایش دربارهی شهرهای آمریکای شمالی است، جای داشت که حداقل در ترجمهی فارسی کتاب فصل یا پیوستی دربارهی مسائل خاص شهرهای ایرانی نیز بدان افزوده میشد تا کاربرد بیشتری برای محقیقن ایرانی داشت.
پیام قبلی م به نظرم ارسال نشد.خواستم تشکر کنم از بابت لطف و محبت همیشگی تون. به هر حال علی رغم همه ی مشکلات و سنگ اندازی ها ما همچنان هستیم :) نگران نباشید