ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

ویرگول برای نرسیدن به نقطه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

سه هزار و یکمین بورسیه غیرقانونی

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ

«مبارزه با رانت و فساد و اقدامات غیرقانونی نه تنها یک تکلیف قانونی، بلکه یک وظیفه شرعی و اعتقادی نیز است. باید با متخلفان و کسانی که با رانت موجب تضییع حقوق دیگران شده‌اند، برخورد کرد».

دکتر علی‌محمد حاضری

[مصاحبه با خبرگزاری ایلنا درباره سه هزار بورسیه غیرقانونی،1393.6.4]

 

این روزها که ماجرای سه هزار بورسیه غیرقانونی همچنان داغ است؛ مروری بر جدیدترین مورد این قبیل اقدامات غیرقانونی می‌تواند نشانگر برخی از ابعاد وضعیت اسفبار دانشگاه‌های ما باشد. عطش سیری‌ناپذیر دکتر شدن و رانت‌سازی دانشگاهی چپ و راست نمی‌شناسد و همه‌ جناح‌های سیاسی ایران را فرا گرفته است. با خواندن این مقاله درخواهید یافت که چه روش‌های تودرتو و پیچیده‌ای در نظام دانشگاهی ما وجود دارد که از طریق آن برخی افراد بدون کنکور دادن دکتر می‌شوند.

  دکتر علی محمد حاضری

آغاز ماجرا

از چند سال پیش گروه جامعه‌شناسی پژوهشکده امام‌خمینی (ره) و انقلاب اسلامی درخواستی برای راه‌اندازی دوره‌ی دکترای مطالعات انقلاب اسلامی به وزارت علوم ارائه کرده بود اما به دلیل تصمیم وزارت علوم مبنی بر عدم گسترش بسیاری از رشته‌های علوم‌انسانی و بازبینی محتوای دروس این درخواست هم متوقف مانده بود، تا اینکه پس از سال 1392 و استقرار دولت جدید سرانجام با این درخواست موافقت شد و از مهرماه سال 1393 مجوز پذیرش دانشجوی دکترا در رشته «مطالعات انقلاب اسلامی گرایش جامعه‌شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران» برای پژوهشکده امام‌خمینی (ره) و انقلاب اسلامی صادر شد ولی شگفت‌آور بود که نامی از این دوره در دفترچه‌ی انتخاب رشته‌ی دوره‌ی دکترا نبود و قرار بود با شیوه‌ی مورد علاقه و همیشگی مدیریت سیاسی پژوهشکده یعنی مخفیانه این پذیرش انجام شود.

از طرف سازمان سنجش فهرستی از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته در گروه علوم‌اجتماعی در اختیار پژوهشکده قرار گرفت و پژوهشکده از طریق تلفن برخی را دعوت به مصاحبه کرد و پس از مصاحبه 5 دانشجوی نخستین دوره‌ی دکترای مطالعات انقلاب اسلامی در پژوهشکده امام‌خمینی (ره) و انقلاب اسلامی مشخص شدند. هرچند این فرایند خود نیز غیرعادی بود اما بدون شک چگونگی پذیرش تک‌سهمیه‌ی بدون آزمون این دوره محل اشکال، حیرت و تاسف است. همان صندلی که دکتر علی‌محمد حاضری مدیر گروه جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی پژوهشکده تمام آبرو و حیثیت خود را به معنای واقعی کلمه- خرج کرد تا خانم م. ح. ه را بر آن بنشاند.

ماجرا از خرداد 1393 شروع شد؛ یعنی روزی که اعلام شد پژوهشکده برای نخستین بار در مقطع دکترای مطالعات انقلاب اسلامی گرایش جامعه‌شناسی سیاسی جمهوری اسلای ایران دانشجو خواهد گرفت. برای اینکه دکتر حاضری به ایّ نحو کان گزینه‌ی مدنظر خود را بر صندلی پژوهشکده بنشاند مجموعه‌ای از اقدامات غیرقانونی انجام داد که البته همانند تمام اقدامات غیرقانونی پیشین در پژوهشکده؛ رئیس سیاست‌پیشه پژوهشکده یعنی آیت‌الله عباسعلی روحانی هم یاور اصلی وی در این اقدامات غیرقانونی بود. در ادامه به تشریح مورد به مورد این اقدامات غیرقانونی می‌پردازیم:

 

1. عدم فراخوان علنی

طبق آیین‌نامه‌ی ابلاغی وزارت علوم دانشگاه‌هایی که قصد پذیرش دانشجوی بدون کنکور را از محل سهمیه استعداد درخشان دارند؛ باید با اطلاع‌رسانی علنی و فراگیر اقدام به فراخوان افراد واجد شرایط کنند. تمام دانشگاه‌ها هم برای اجرای این بند قانونی علاوه بر درج فراخوان پذیرش دانشجوی استعداد درخشان در سایت اینترنتی دانشگاه از طریق رسانه‌ها هم این خبر را منتشر می‌کنند تا مبادا فرد واجد صلاحیتی به دلیل بی‌خبری از رقابت باز بماند، اما متاسفانه این اصل بدیهی و اولیه عامدانه در پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی نادیده گرفته شد تا از همان آغاز صحنه‌آرایی لازم برای نشاندن خانم م. ح. ه بر صندلی دکترا آغاز شود. خبر فراخوان برای پذیرش دانشجوی استعداد درخشان فقط بر روی تابلوی اعلانات داخل پژوهشکده و سایت داخلی پژوهشکده که تنها از طریق رایانه‌های داخل پژوهشکده قابل رویت است؛ فقط به مدت 2 روز درج شد تا مبادا افرادی با امتیازات بالا برای رقابت با خانم م. ح. ه در این فراخوان شرکت کنند. حتی خبر بر روی سایت اینترنتی عمومی پژوهشکده هم درج نشد تا این فرایند به مخفیانه‌ترین شکل ممکن پیش برود. نتیجه‌ی این مخفی‌کاری و عدم اطلاع‌رسانی شفاف باعث شد که فقط 14 نفر برای کسب سهمیه‌ی بدون کنکور دکترای مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده درخواست بدهند که از 14 نفر هم فقط 6 نفر شرایط آیین‌نامه‌ای لازم شامل معدل بالای 17، داشتن حداقل دو مقاله علمی-پژوهشی و ... را برای شرکت در جلسه مصاحبه داشتند.

همین عدم فراخوان علنی و غیرشفاف نخستین تخلفی بود که باعث شد یک رانت اطلاعاتی برای دانشجویان داخل پژوهشکده شکل بگیرد و بسیاری از استعدادهای درخشان سایر دانشگاه‌ها از این فراخوان بی‌خبر بمانند. در حالی در پژوهشکده فراخوان علنی برای تک‌سهمیه‌ی استعداد درخشان پژوهشکده انجام نشد که آیین‌نامه‌ی ابلاغی وزارت علوم بر اطلاع‌رسانی علنی پذیرش دانشجوی بدون آزمون در دانشگاه‌ها تاکید دارد و به جز پژوهشکده هم در فراخوان تمامی دانشگاه‌ها این امر رعایت می‌شود.

 

2. عدم گذراندن تمام دروس توسط خانم م. ح. ه

یکی از شروط قانونی پذیرش دانشجو در مقطع دکترا آن است که وی تمامی واحدهای آموزشی و پژوهشی (دفاع از پایان‌نامه) را تا قبل از آغاز دوره‌ی دکترا گذرانده باشد، اما متاسفانه این قانون بدیهی در مورد خانم م. ح. ه اتفاق نیفتاد و وی بدون اینکه یکی از دروس خود در مقطع کارشناسی ارشد به نام «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» را گذرانده باشد در مقطع دکترای پژوهشکده پذیرفته شد!

همین تخلف قانونی آشکار موجب می‌شود که دو شرط دیگر برای پذیرش در مقطع دکترا هم خدشه‌دار شود. طبق قانون تا زمانی که دانشجو تمام دروس آموزشی خود را نگذرانده باشد نمی‌تواند از پایان‌نامه خود دفاع کند، ولی متاسفانه این قانون هم در مورد خانم م. ح. ه نادیده گرفته شد و وی توانست بدون گذراندن یکی از دروس آموزشی خود از پایان‌نامه‌اش دفاع کند!

اما چگونه این تخلف آشکار صورت گرفت؟ در حالی که مدیریت آموزشی پژوهشکده به دلیل عدم گذراندن تمام دروس توسط خانم م.ح. ه به وی اجازه‌ی برگزاری جلسه دفاع از پایان‌نامه نمی‌داد با درخواست دکتر حاضری از رئیس پژوهشکده آیت‌الله عباسعلی روحانی، رئیس پژوهشکده به کارمندان اداره‌ی آموزش دستور داد که مانع برگزاری جلسه‌ی دفاع نشوند و در روزهای پایانی شهریور 1393 جلسه‌ی دفاع پایان‌نامه‌ی خانم م. ح. ه برگزار شد. با این دستور تخلفی دیگر انجام شد تا خانم م. ح. ه به صندلی دکترا نزدیک‌تر شود.

تخلف دیگری که پیامد نگذراندن یکی از دروس است؛ عدم مشخص شدن معدل دانشجوست. یکی از شروط پذیرش دانشجوی استعداد درخشان آن است که معدل وی بیشتر از 17 باشد، اما در مورد خانم م. ح. ه در حالی که وی هنوز یک درس خود را نگذرانده بود و در نتیجه معدل نهایی وی مشخص نشده بود به عنوان فردی با معدل بالای 17 از طریق پذیرش بدون کنکور بر صندلی دکترای مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده نشست تا مشخص شود که دکتر حاضری و آیت‌الله عباسعلی روحانی تا چه حد حاضرند به خاطر وی تمامی قوانین را آموزشی دانشگاه را زیر پا بگذارند.

 

3. ثبت نمره 19.5 برای درسی که دانشجو نگذرانده

یکی دیگر از عجیب‌ترین اقدامات دکتر علی‌محمد حاضری برای نشاندن خانم م. ح. ه بر صندلی دکترای پژوهشکده نحوه‌ی عملکرد او برای گرفتن نمره‌ی قبولی خانم م. ح. ه در درس «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» است.

مدرس این درس در پژوهشکده‌ی امام خمینی(ره) دکتر محمدرضا طالبان است و دانشجویان پژوهشکده هم می‌دانند که دروس دکتر طالبان در پژوهشکده جزو سخت‌ترین و در عین حال پربارترین دروس پژوهشکده است و کمتر دانشجویی است که بتواند از دروس دکتر طالبان نمره‌ی عالی بگیرد. خانم م. ح. ه که در ترم‌های قبل در کلاس‌های دکتر طالبان نتوانسته بود نمرة اول را بیاورد می‌دانست که نمره گرفتن از کلاس دکتر طالبان کار راحتی نیست و اگر در یکی دیگر از دروس دکتر طالبان شرکت کند معدلش کاهش می‌یابد، به همین دلیل درس «نظریه‌های جامعه‌شناسی معاصر» دکتر طالبان را حذف می‌کند و از آنجا که همواره از پشتیبانی تمام قد دکتر حاضری برخوردار بود از وی درخواست می‌کند که راهی برای وی پیدا کند که او این درس را بتواند به راحتی و با نمره‌ بالا طی کند. دکتر حاضری هم که همزمان عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس است از مدرس درس «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» در دانشگاه تربیت‌مدرس درخواست می‌کند که خانم م. ح. ه به عنوان مستمع آزاد در کلاس‌های درس وی در دانشگاه تربیت‌مدرس شرکت کند، مدرس این درس در دانشگاه تربیت مدرس هم که از ماجراهای خانم م. ح. ه در پژوهشکده بی‌خبر است می‌پذیرد که بدون هرگونه مکاتبه اداری بین پژوهشکده و دانشگاه تربیت مدرس وی به عنوان مستمع آزاد در کلاس «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» دانشگاه تربیت‌مدرس شرکت کند. پس از پایان ترم و پس از برگزاری مصاحبة دکتری در پژوهشکده (تیرماه 1393)، در جریان تعطیلات تابستان دانشگاه‌ها دکتر حاضری بدون هرگونه هماهنگی با آموزش پژوهشکده از مدرس این درس در دانشگاه تربیت مدرس درخواست می‌کند که از این خانم امتحانی هم بگیرد، مدرس این درس هم که بی‌خبر از قضایای پشت‌پرده است باز هم به حرمت همکار خود دکتر حاضری می‌پذیرد که این کار غیرعادی را انجام دهد. پس از آن، دکتر حاضری از همکارش درخواست می‌کند نامه‌ای در سربرگ دانشگاه تربیت مدرس بنویسد و در آن نمره‌ی بالایی برای خانم م. ح. ه به آموزش پژوهشکده اعلام کند. مدرس این درس در دانشگاه تربیت مدرس هم بدون اطلاع از هدف نهایی دکتر حاضری در شهریور ماه 1393 ابتدا طی تماس تلفنی و سپس طی نامه‌ای می‌نویسد که خانم م. ح. ه درس نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی را با نمره 19.5 گذارنده است.

دکتر حاضری در شهریور 1393 این نامه را به مدیریت آموزشی پژوهشکده امام خمینی(ره) می‌آورد و خواستار ثبت نمره 19.5 برای خانم م. ح. ه در درس «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» می‌شود و می‌گوید که خانم م. ح. ه این درس را به صورت معرفی به استاد در دانشگاه تربیت‌مدرس گذرانده است! اما مدیر تحصیلات تکمیلی پژوهشکده دکتر منصور انصاری با آن مخالفت می‌کند، با این استدلال صحیح که اولا، دانشجو وقتی می‌تواند درسی را به صورت معرفی به استاد در دانشگاه تربیت‌مدرس بگذراند که آن درس در همان ترم در دانشگاه خودش ارائه نشده باشد، در صورتی که در همان ترم درس مربوطه با دکتر طالبان در پژوهشکده ارائه شده بود و لزومی ندارد که دانشجو همان درس را همزمان در دانشگاه تربیت‌مدرس بگذراند. دوما، فرایند معرفی به استاد باید ابتدا در گروه آموزشی جامعه‌شناسی انقلاب پژوهشکده با اطلاع و موافقت تمامی اساتید آن گروه به تصویب برسد و سپس با نامه‌ی رسمی مدیریت آموزشی پژوهشکده به مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت‌مدرس، دانشجو بدانجا معرفی شود، سپس آن درخواست در گروه آموزشی جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس مطرح شود و در صورت موافقت گروه آموزشی دانشگاه با گذراندن درس در دانشگاه مقصد مجدد باید با نامه‌ی رسمی و تایید مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت‌مدرس نمره‌ی دانشجو به پژوهشکده امام‌خمینی(ره) اعلام شود.

اما در این مورد شخص دکتر حاضری بدون اطلاع و هماهنگی با سایر اعضای گروه جامعه‌شناسی پژوهشکده امام خمینی (ره) و نیز مخفی‌کاری از مدیریت آموزشی پژوهشکده با استفاده از نفوذ خود در دانشگاه تربیت‌مدرس و بی‌خبری استاد درس «نظریه‌های معاصر جامعه‌شناسی» در دانشگاه تربیت‌مدرس اقدام به این کار غیرقانونی برای خانم م. ح. ه کرده است. مدیر تحصیلات تکمیلی پژوهشکده دکتر منصور انصاری با مقاومت جدی در مقابل این بدعت عجیب دکتر حاضری، حاضر به پذیرش نمره‌ی ساختگی دکتر حاضری و ثبت آن در سیستم آموزشی پژوهشکده نمی‌شود اما بار دیگر دکتر حاضری پای رئیس سیاست‌پیشه‌ی پژوهشکده را به این موضوع باز می‌کند و رئیس پژوهشکده دستور می‌دهد که آموزش پژوهشکده این نمره‌ی غیرقانونی را برای خانم م. ح. ه ثبت کند تا مشکلی برای پذیرش او در مقطع دکترا به وجود نیاید.

 

4. اخذ پذیرش سه مقاله‌ی علمی-پژوهشی در عرض چند روز

دکتر حاضری که عزم خود را برای دکتر کردن خانم م. ح. ه به هر نحو ممکن جزم کرده بود هنوز چند مرحله‌ی دیگر هم در پیش داشت که باید در آنها اعمال نفوذ می‌کرد. ولی در نظام دانشگاهی آکنده از تقلب و رانت گذراندن این مراحل چندان هم برای وی دشوار نبود. طبق آیین‌نامه‌ی جذب دانشجوی دکترای استعداد درخشان، متقاضی باید حداقل دارای دو مقاله‌ی علمی-پژوهشی مرتبط با رشته‌ی تحصیلی‌اش باشد که یکی از آنها مستخرج از پایان‌نامه‌ ارشد باشد. اما خانم م. ح. ه فاقد هرگونه مقاله‌ی عملی-پژوهشی بود و فرصت چندانی هم برای نوشتن مقاله علمی-پژوهشی نداشت. اینجا هم دکتر حاضری به کمکش شتافت و در عرض چند روز برایش گواهی پذیرش سه مقاله علمی-پژوهشی از سه نشریه که خودش عضو هیئت تحریریه‌ و هئیت داوری آنها بود فراهم کرد.

خانم م. ح. ه در بهمن 1392 وقتی دانشجوی ترم 4 مقطع کارشناسی ارشد بود پورپوزالش را به تصویب گروه جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی (ره) رساند و وقتی در خرداد 1393 قرار شد پژوهشکده یک نفر را بدون کنکور دکتر کند او هنوز چندان چیزی از پایان‌نامه‌اش ننوشته بود و نمی‌توانست مقاله‌ای مستخرج از پایان‌نامه داشته باشد اما اگر دکتر حاضری حامی تمام عیار شما باشد؛ این امر دشوار بسیار هم سهل می‌شود.

خانم م. ح. ه در خرداد 1393 در حالی که هنوز پایان‌نامه‌اش را کامل نکرده بود و چهار ماه هم بیشتر از تصویب پورپوزالش نگذشته بود؛ سه مقاله از پایان‌نامه‌ی در حال نگارش‌اش استخراج می‌کند و تحویل دکتر حاضری می‌دهد تا در عرض چند روز برایش 3 گواهی پذیرش مقاله‌ی علمی-پژوهشی جور کند تا مشکلی برای دکتر شدن بدون کنکور نداشته باشد. دکتر حاضری هم که عضو هیئت تحریریه و هیئت داوری سه مجله‌ی علمی-پژوهشی متین وابسته به پژوهشکده‌ی امام خمینی(ره)، مجله‌ی جامعه‌شناسی ایران وابسته به انجمن جامعه‌شناسی ایران و مجله‌ی جامعه‌شناسی تاریخی وابسته به دانشگاه تربیت‌مدرس است؛ در عرض چند روز با اعمال نفوذ در این سه مجله از همگی آنها برای خانم م. ح. ه گواهی پذیرش مقاله‌ی علمی-پژوهشی جور می‌کند.

جامعه‌ی دانشگاهی می‌داند که فرایند پذیرش، داوری و اعلام نتیجه‌ی ارزیابی در مجلات علمی-پژوهشی ایران حداقل 6 ماه زمان می‌برد و محال است که فردی بتواند بدون اعمال نفوذ و رانت در عرض چند روز از این مجلات گواهی پذیرش مقاله بگیرد، مخصوصا که مقالات از پایان‌نامه‌ای استخراج شده باشد که فقط چهار ماه روی آن کار شده و ناقص نیز هست. چگونه از پایان‌نامه‌ای ناقص 3 مقاله‌ی علمی-پژوهشی استخراج شده است؟ آیا اساسا متن این سه مقاله متفاوت بوده است یا هر سه آنها متن یکسانی دارند که برای سه مجله‌ی متفاوت با اسامی مختلفی ارسال شده‌اند تا دکتر حاضری با اعمال نفوذش بتواند چند روزه، سه گواهی پذیرش مقاله بگیرد؟ ما دسترسی به متن این سه مقاله نداشتیم و با اطمینان هم نمی‌گوییم که این سه مقاله دارای متن یکسانی هستند. با توجه به اینکه پایان‌نامه در خرداد 1393 ناقص بوده و فقط 4 ماه از آغاز نگارش آن گذشته بود بعید است که م. ح. ه توانسته باشد 3 مقاله علمی-پژوهشی از یک پایان‌نامه‌ی ناقص استخراج کند و احتمالا هر سه مقاله متن و محتوای مشابهی داشته‌اند. این موضوع فقط یک احتمال است و ما مدعی نیستیم که حتما اینگونه بوده است.

در حالی که حدود یک سال از اخذ پذیرش سه مقاله‌ی علمی-پژوهشی مدعایی دکتر حاضری و خانم م. ح. ه می‌گذرد اما به جز یک مورد آنها؛ هنوز در مجله‌هایی که گواهی پذیرش داده‌اند چاپ نشده است. همین امر احتمال اینکه در آن مقطع در واقع فقط یک مقاله نوشته شده باشد اما به سه مجله متفاوت با اسامی مختلف ارسال شده باشد را تقویت می‌کند.

مجله‌ی جامعه‌شناسی تاریخی وابسته به دانشگاه تربیت‌مدرس از خرداد 1393 تاکنون دو شماره منتشر کرده است اما خبری از مقاله‌ی دکتر حاضری و خانم . ح. ه در آن نیست! مجله‌ی متین وابسته به پژوهشکده‌ی امام خمینی (ره) هم از خرداد 1393 تاکنون چهار شماره منتشر کرده است اما در آن هم خبری از مقاله‌ی دکتر حاضری و خانم م. ح. ه نیست! اگر واقعا خانم م. ح. ه از این دو مجله گواهی پذیرش مقاله دارد چرا هنوز بعد از گذشت یک سال از اعطای پذیرش و منتشر شدن چند شماره از مجله‌ها هنوز مقاله‌ی ادعایی وی و دکتر حاضری در آنها منتشر نشده است؟ و یا شاید هم هر سه این مقالات متن و محتوای یکسانی داشته‌اند که بعد از انتشار در یکی از این سه مجله، انتشار در دو مجله دیگر منتفی شده است؟ متاسفانه اطلاع دقیقی از چند و چون این سه مقاله نداریم و بهتر است که مدیرمسئول یا سردبیر این مجلات علمی- پژوهشی به این شائبه‌ها پاسخی منطقی و قابل قبول بدهند تا مبادا تصور شود که آنها هم در این تخلفات آشکار دکتر حاضری همکاری داشته‌اند.

از بین این سه مجله که با دادن گواهی پذیرش مقاله به دکتر حاضری باعث جلوس خانم م. ح . ه بر صندلی دکترای بدون کنکور شدند؛ فقط مجله‌ی جامعه‌شناسی ایران وابسته به انجمن جامعه‌شناسی ایران است که در شماره‌ی 2، دوره‌ی پانزدهم خودر در صفحات 125-87 مقاله‌ای با عنوان «شناخت مولفه‌های بنیادگرایی دینی در ایران با رویکرد بومی» به نویسندگی دکتر علی‌محمد حاضری و خانم م.ح.ه منتشر کرده است. در صفحه‌ی 87 این مجله تاریخ دریافت مقاله 93.3.5 و تاریخ پذیرش مقاله 93.12.6 چاپ شده است! همین دو تاریخ خود به تنهایی افشاکننده‌ی رانت اعطایی به خانم م. ح. ه و تقلبی است که با اعمال نفوذ دکتر حاضری عضو هیئت تحریریه این مجله صورت گرفته است.

جلسه مصاحبه‌ی علمی افراد متقاضی دکترای بدون کنکور پژوهشکده‌ی امام خمینی (ره) در تاریخ 93.4.14 برگزار شده بود و در این جلسه خانم م. ح. ه به مدد دکتر حاضری سه گواهی پذیرش مقاله علمی-پژوهشی داشت که اینک با انتشار فقط یکی از این مقالات ادعایی در مجله جامعه‌شناسی ایران مشخص شده است که تاریخ واقعی پذیرش مقاله 1393.12.6 بوده است؛ یعنی حدود 8 ماه بعد از برگزاری جلسه‌ی مصاحبه علمی! یعنی دکتر حاضری چوت عضو هیئت تحریریه‌ی مجله‌ی جامعه‌شناسی ایران بوده به محض اینکه در تاریخ 93.3.5 نسخه‌ی اولیه مقاله‌ی «شناخت مولفه‌های بنیادگرایی دینی در ایران با رویکرد بومی» به مجله جامعه‌شناسی ایران ارسال شده، توانسته است قبل از آنکه فرایند طولانی و چندین ماهه‌ی داوری مقالات علمی-پژوهشی طی شود از آن مجله برای قبولی خانم م.ح.ه در مصاحبه دکترای بدون کنکور گواهی پذیرش بگیرد! در حالی تاریخ پذیرش چاپ شده در محله جامعه‌شناسی ایران یعنی 1393.12.6 نشان می‌دهد که مقاله در واقع در همان بدو دریافت یعنی 1393.3.5 پذیرفته نشده است و پس از درخواست چندین اصلاح و تغییر توسط داوران مجله نهایتا در اسفند 1393 پذیرفته شده است.

همین یک مورد تفاوت 8 ماهه تاریخ واقعی پذیرش مقاله در مجله‌ی علمی-پژوهشی و تاریخ جعلی پذیرش مقاله‌ای که دکتر حاضری برای خانم م.ح.ه گرفته، خود به خوبی بیانگر یکی دیگر از ابعاد سلسله‌وار تخلف و فساد نهفته در پذیرش بدون آزمون خانم م.ح. ه است.

بدون اعمال نفوذ و دستکاری تاریخ پذیرش مقالات توسط دکتر حاضری؛ خانم م.ح.ه فاقد مقاله علمی-پژوهشی بود و نمی‌توانست متقاضی دکترای بدون کنکور باشد. اقدامات دکتر حاضری نشان داد که در نظام آموزشی فاسد ما راه‌هایی آسان‌تر و کم‌خرج‌تر از خرید مقاله ISI و علمی-پژوهشی در میدان انقلاب هم برای بهره‌مندی از امتیازات این قبیل مقالات وجود دارد.

 

5. حضور مدیر سیاسی در جلسه‌ی مصاحبه علمی

خانم م.ح.ه که تاکنون به مدد پشتیبانی بی‌همتای دکتر حاضری و دستورهای رئیس پژوهشکده به مدیریت آموزشی پژوهشکده برای عدول از قانون یک به یک قوانین لازم برای پذیرش بدون آزمون را دور زده بود؛ در نهایت پای به مرحله‌ی مصاحبه‌ی علمی گذاشت. اما مشکل این بود که در جلسه‌ی مصاحبه‌ به جز دکتر حاضری، مابقی اعضای گروه جامعه‌شناسی پژوهشکده امام‌خمینی (ره) معیارها و صلاحیت‌های علمی را مبنای پذیرش دانشجو قرار می‌دهند و در چنین شرایطی خانم م. ح. ه شانسی برای دکتر شدن نداشت. اما بدعت عجیب دیگری در پژوهشکده وجود داشت که بار دیگر یاریگر خانم م. ح. ه شد.

از سال 1389 وقتی دانشجویان پژوهشکده در اعتراض به مدیریت سیاسی و غیرعلمی آیت‌الله عباسعلی روحانی در چندین مرحله در پژوهشکده تحصن، اعتراض و اعتصاب غذا کردند، رئیس پژوهشکده تصمیم گرفت از آن پس در جلسات مصاحبه تمامی دانشجویان دکترا و ارشد شرکت کند تا با مداخله مستقیم در فرایند گزینش دانشجویان مانع حضور دانشجویانی شود که پتانسیل اعتراضی و انتقادی بیشتری دارند. تا پیش از آن مصاحبه از دانشجویان توسط اعضای هیئت علمی همان گروه انجام می‌شد و فقط شامل سوالات علمی بود ولی بعد از شدت یافتن اعتراضات دانشجویان به مدیریت فردی غیردانشگاهی در پژوهشکده؛ رئیس پژوهشکده برای مقابله با ورود دانشجویان منتقد به پژوهشکده؛ نه تنها به جلسه‌ی مصاحبه علمی گروه‌های آموزشی سوالات عقیدتی و سیاسی افزود بلکه خودش را هم در مقام پرسشگر اصلی به جلسات مصاحبه تحمیل کرد تا چینش دانشجویان کاملا مطابق با میل و سلیقه‌ی وی انجام شود.

به دلیل همین بدعت در کنار افراد مصاحبه‌گر در جلسه‌ی مصاحبه علمی علاوه بر اساتید گروه جامعه‌شناسی، رئیس روحانی پژوهشکده هم شرکت کرد تا تعداد افرادی که نظر به دکتر شدن خانم م. ح. ه داشتند افزایش پیدا کند. با حضور آیت‌الله عباسعلی روحانی، رئیس پژوهشکده امام‌خمینی (ره) و انقلاب اسلامی که در مراحل پیشین هم مساعدت حداکثری را به دکتر حاضری برای دکتر کردن خانم م. ح. ه کرده بود؛ وزنه‌ی حامیان بورسیه‌ی غیرقانونی سه هزار و یکم سنگین‌تر شد.

هرچند دکتر حاضری اولین باری بود که فردی را به دلایل غیرعلمی بر کرسی دکترا می‌نشاند اما آیت‌الله عباسعلی روحانی در چند سال ریاست خود بر پژوهشکده ثابت کرده بود که ید طولایی در این امر دارد و حتی از دکتر حاضری هم بهتر راه و چاه دکتر کردن افراد فاقد صلاحیت علمی را می‌داند. آیت‌الله عباسعلی روحانی تا قبل از اینکه پذیرش آزمون دکترا متمرکز و از طریق سازمان سنجش انجام شود به طرفه‌العینی با مساعدت سایر مدیران سیاسی پژوهشکده توانسته بود حجج‌الاسلام عبدالواحد موسوی‌لاری و مجید انصاری را در سال 1389 علیرغم تمام اعتراضات دانشجویان پژوهشکده دانشجوی دکترای فقه و حقوق پژوهشکده کند و یک سال قبل از آن هم مرتضی مبلغ را دانشجوی دکترای گروه عرفان پژوهشکده کرده بود؛ پس به همین دلایل نشاندن چهارمین فرد هم از طریق مسیری غیرعلمی بر صندلی دکترا برای او کار سختی نبود. دانشجویان پژوهشکده از سال 1389 تاکنون به ریاست فردی سیاست‌پیشه که تحصیلات دانشگاهی و یا حداقل مدرک معادل دانشگاهی هم ندارد؛ معترض هستند. تا حدی که چندین بار در دفتر رئیس و نمازخانه‌ی پژوهشکده تحصن شبانه‌روزی کرده و خواستار تعیین فردی دانشگاهی و علمی به ریاست پژوهشکده شده‌اند، اما تنها پاسخ آیت‌الله عباسعلی روحانی که پس از سال 1384 به ناچار از وزارت جهاد کشاورزی به محیطی دانشگاهی تحمیل شده بود این جمله‌ی قصار بود: «مرجع تقلید من دانشجویان نیستند».

با حضور غیرقانونی و تحمیلی آیت‌الله عباسعلی روحانی تعداد حامیان خانم م.ح.ه در جلسه‌ی مصاحبه دکترای بدون آزمون بیش‌تر شد. آیت‌الله عباسعلی روحانی که هیچ نسبتی با جامعه‌شناسی ندارد در کنار اساتید گروه جامعه‌شناسی پژوهشکده یعنی دکتر علی‌محمد حاضری، دکتر محمدسالار کسرایی و دکتر محمدرضا طالبان و استاد مدعو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس دکتر علیرضا شجاعی‌زند نشست تا از متقاضیان مصاحبه‌ی علمی در حوزه‌ی جامعه‌شناسی بگیرد!

حضور ایشان در جلسه‌ی مصاحبه صرفا با یک حق رای نبود و به دلیل جایگاه ریاست وی در پژوهشکده و نیز کسوت روحانیت ایشان سایر اساتید گروه جامعه‌شناسی کمتر می‌توانستند خلاف نظر ایشان عمل کنند، به همین دلیل به نوعی باید ایشان را در جلسه مصاحبه دارای حق وتو دانست. به خصوص اینکه بعد از مصاحبه هم با صدور حکم وتو در شهریور ماه از مدیریت آموزشی پژوهشکده خواسته بود بدون گذراندن تمام دروس اجازه دفاع به خانم م.ح.ه بدهد و نمره‌ای ساختگی هم برای واحد درسی نگذرانده وی منظور کند.

آیین‌نامه‌ی ابلاغی وزارت علوم درباره‌ی نحوه‌ی پذیرش دانشجویان دکترا چه از طریق آزمون متمرکز و چه از طریق بدون آزمون تصریح کرده است که مصاحبه‌ی علمی از افراد راهیافته به جلسه توسط اساتید گروه آموزشی مربوطه انجام شود و افرادی که هیچ شناختی از آن رشته تحصیلی ندارند حق دخالت در فرایند مصاحبه را ندارند. اما متاسفانه در پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی رئیس پژوهشکده که دارای تحصیلات حوزوی است با مداخله در جلسه‌ی مصاحبه اقدام به گزینش دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی می‌کند! حضور روحانی در جلسه مصاحبه منجر به این شد که وزنه‌ی حامیان و امتیازات اعطایی به خانم م. ح. ه بیشتر شود تا مبادا صندلی دکترای پژوهشکده از وجود وی محروم شود.

آیا حضور فردی با تحصیلاتی غیرمرتبط در جلسه‌ی مصاحبه دکترای جامعه‌شناسی و داشتن حق‌رای مثل اعضای متخصص گروه جامعه‌شناسی اقدامی غیرقانونی نیست؟ آیا فردی با تحصیلات حوزوی می‌تواند داور باصلاحیتی برای بررسی پرونده متقاضیان دکترای جامعه‌شناسی باشد؟ در کدام دانشگاه سابقه داشته که رئیس دانشگاه در جلسه‌ی مصاحبه‌ی علمی گروه‌های آموزشی مداخله کند و در گزینش دانشجو راسا تصمیم بگیرد؟

 

6. معیاری به نام «نسبت با پژوهشکده»

علیرغم تمام تخلفات سلسله‌وار و صحنه‌آرایی‌های انجام شده برای دکتر کردن خانم م. ح. ه اما هنوز مشکل دیگری وجود داشت. مدیریت پژوهشکده که سعی کرده بود با اطلاع‌رسانی محدود و کنترل‌شده تا حد ممکن افراد کمتری از پذیرش دانشجوی بدون آزمون مطلع شوند تا مبادا رقیب سرسختی برای گزینه‌ی از پیش تعیین شده فرا رسد؛ با اتفاق غیرمنتظره‌ای مواجه می‌شود. دو نفر از داوطلبان به نام‌های فاطمه آرمان و عهدیه اسدپور که برای پذیرش از طریق آزمون متمرکز به جلسه مصاحبه دعوت شده بودند متوجه می‌شوند که از طریق بدون آزمون هم یک نفر در مقطع دکترا پذیرش خواهد شد و به همین دلیل از این طریق هم درخواست مصاحبه می‌دهند. به دلیل آنکه آنها مقالات و فعالیت‌های علمی-پژوهشی بیشتری از مقاله‌های علمی-پژوهشی دستکاری شده‌ی خانم م.ح.ه داشتند در نهایت امتیاز علمی آنها بیشتر از گزینه‌ای می‌شود که دکتر حاضری و آیت‌الله عباسعلی روحانی قصد نشاندن وی بر صندلی دکترا را داشتند. اما این دو مرد سیاست‌پیشه‌ی پژوهشکده گام دیگری برای صحنه‌آرایی جلسه‌ی مصاحبه به سود خانم م. ح. ه برداشتند و بدعتی جدید را برای رساندن وی از رتبه‌ی سوم مصاحبه به رتبه‌ی اول وضع کردند. این بدعت عجیب چه بود؟

طبق آیین‌نامه‌ی ابلاغی وزارت علوم به دانشگاه‌ها درباره‌ی پذیرش دانشجوی بدون آزمون در مقطع دکترا؛ معیارهای امتیازدهی به داوطلبان عبارتند از تعداد مقالات علمی-پژوهشی، تعداد مقالات علمی- ترویجی، تعداد مقالات علمی- تخصصی، تعداد مقالات ارائه شده در همایش‌های علمی، داشتن مدرک زبان خارجی، کیفیت پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد و سایر معیارهای علمی از این قبیل. با این معیارهای علمی و قانونی بین 6 داوطلب حاضر در جلسه مصاحبه عهدیه اسدپور با 68.5 امتیاز اول شد و فاطمه آرمان هم با امتیاز 57.6 نفر دوم شد و خانم م. ح. ه هم به مدد 3 مقاله‌ای که دکتر حاضری برایش ساخته بود با 57.25 امتیاز نفر سوم شد. اما بدیهی است که در پژوهشکده‌ای که مدیریت آن بر عهده‌ی سیاست‌پیشگان است و پیش از آن هم عبدالواحد موسوی‌لاری؛ مجید انصاری و مرتضی مبلغ با معیارهای غیرعلمی بر کرسی دکترای آن جلوس کرده‌اند؛ معیارهای علمی ملعبه‌‌ای بیش نیست. برای رساندن خانم م. ح. ه از رتبه‌ی سوم به رتبه‌ی اول در بدعتی جدید در فرم‌های امتیازدهی جلسه‌ی مصاحبه در کنار معیارهای علمی ابلاغی توسط وزارت علوم، معیار جدیدی به نام «نسبت با اندیشه‌های امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی» یا «نسبت با پژوهشکده» گنجانده شد. از این معیار جعلی و غیرقانونی خانم م. ح. ه 15 نمره گرفت و در نهایت امتیاز وی 72.25 شد تا با دوپینگ‌های تزریقی از سوی دکتر حاضری و آیت‌الله عباسعلی روحانی به یکباره از جایگاه سوم به جایگاه اول متقاضیان پذیرش بدون آزمون مقطع دکترای «مطالعات انقلاب اسلامی گرایش جامعه‌شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران» جهش کند.

«نسبت با اندیشه‌های امام و انقلاب اسلامی» حربه‌ و بهانه‌ای شد تا از آن طریق فردی که از ماه‌ها قبل برای نشاندن وی بر صندلی دکترا برنامه‌ریزی شده بود از جایگاه سوم به جایگاه اول کشیده شود. خانم‌ها عهدیه اسدپور و فاطمه آرمان با این اتهام که نسبتی با اندیشه‌های امام و انقلاب ندارند از این معیار عجیب امتیازی نگرفتند ولی خانم م. ح. ه حداکثر امتیاز را گرفت.

این صحنه‌آرایی‌های گسترده و چندمرحله‌ای دکتر حاضری و آیت‌الله عباسعلی روحانی برای دکتر کردن خانم م. ح. ه که آخرین مرحله‌ی آن هم به نام امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی صورت گرفت؛ آنچنان حیرت‌انگیز و حساب شده بود که یکی از اساتید گروه جامعه‌شناسی انقلاب پژوهشکده خطاب به صحنه‌آرایان جلسه‌ی مصاحبه گفت: «مثل دولت‌های دیکتاتور که نتایج انتخابات‌شان از قبل مشخص است؛ از همان ابتدا می‌گفتید که قصد انتخاب خانم م. ح. ه را دارید تا اینهمه از وقت ما هم برای مصاحبه گرفتن از این و آن تلف نشود».

علیرغم اعتراض اساتید گروه جامعه‌شناسی؛ رئیس پژوهشکده در نهایت پرونده‌ی مصاحبه دکترای بدون آزمون را بست و رسما خانم م. ح. ه را به عنوان نفر اول مصاحبه‌ی دکترای بدون آزمون به دکتر جعفر میلی‌منفرد معاون آموزشی وقت وزارت علوم معرفی کرد.

 

7. استمداد دکتر حاضری از دکتر جعفر میلی‌منفرد

تخلفات سلسله‌وار و صحنه‌آرایی‌های گسترده‌‌ی دکتر حاضری و آیت‌الله عباسعلی روحانی آنچنان آشکار، متعدد و بدیهی بود که تناقض‌ها و دستکاری‌های موجود در پرونده خانم م. ح. ه موجب تشکیک معاونت آموزشی وزارت علوم شد. دکتر جعفر میلی‌منفرد معاون آموزشی وقت وزارت علوم که در آن مقطع به شدت درگیر حل و فصل سه هزار پرونده‌ی بورسیه‌ی غیرقانونی دولت پیشین بود؛ اینبار با پرونده مشابهی مواجه شد که برآمده از جناح سیاسی همسوی او بود. دکتر میلی‌منفرد در ابتدا ملاحظه‌ی دوست دیرین خود دکتر علی‌محمد حاضری را نکرد و پرونده‌ی پذیرش بدون آزمون خانم م. ح. ه را برای بررسی بیشتر به سازمان سنجش فرستاد.

 تخلفات متعدد موجود در این پرونده و شباهت بسیار آن به پرونده‌های 3 هزار بورسیه غیرقانونی دولت قبل موجب شد که سازمان سنجش تا‌ آبان 1393 اقدام به تایید پذیرش خانم م . ح. ه نکند. سازمان سنجش در همان شهریور ماه 1393 پرونده‌ افراد دیگر را که از طریق آزمون متمرکز در همان رشته و مقطع در پژوهشکده پذیرفته شده بودند را تایید کرد ولی حاضر به اضافه شدن نام خانم م. ح. ه به ردیف 3 هزار بورسیه غیرقانونی نشد.

آبان 1393 شده بود و با وجودی که یک ماه از آغاز کلاس‌های دکترا می‌گذشت ولی هنوز دکتر حاضری به آرزوی خود دست نیافته بود. دکتر حاضری که به ادامه‌ی این مسیر مصمم بود خانم م. ح. ه را به عنوان مستمع آزاد در کلاس‌هایی که خودش در مقطع دکترا تدریس می‌کرد؛ شرکت می‌داد ولی سایر اساتید گروه جامعه‌شناسی با آگاهی از حربه‌ی دکتر حاضری مانع حضور خانم م. ح. ه در کلاس خودشان شدند. دکتر حاضری که با گذشت یک ماه از آغاز سال تحصیلی و تایید نشدن نام خانم م. ح. ه دلواپس شده بود؛ آخرین گام خود را هم برای تثبیت و مشروعیت‌بخشی جایگاه دکترای خانم م. ح. ه برداشت و سرانجام توانست پس از دیدارها و رایزنی‌های متعدد با دکتر جعفر میلی‌منفرد معاون آموزشی وقت وزارت علوم و دکتر ابراهیم خدایی رئیس سازمان سنجش آنها را مجاب کند که چشم بر سه هزار و یکمین بورسیه‌ی غیرقانونی ببندند و پرونده‌ی مملو از تخلف و دستکاری‌شده‌ی خانم م. ح. ه را تایید کنند.

دکتر جعفر میلی‌منفرد و دکتر ابراهیم خدایی نتوانستند در مقابل خواسته‌های متعدد دوست دیرین‌شان مقاومت کنند و در نهایت اصرارها و پیگیری‌های مستمر دکتر حاضری منجر به آن شد که دکتر میلی‌منفرد و دکتر ابراهیم خدایی چشم بر روی سه هزار و یکمین بورسیه‌ غیرقانونی ببندند و فقط پیگیر سه هزار بورسیه دولت قبل باشند.

لابی‌های پی‌درپی دکتر حاضری با دکتر میلی‌منفرد و دکتر خدایی سرانجام به کار آمد و پس از گذشت حدود یک و ماه و نیم از آغاز سال تحصیلی 1393 در اواسط آبان ماه سازمان سنجش در نامه‌ای پذیرش خانم م. ح. ه در مقطع دکترا را تایید کرد.

به گفته‌ی هم‌کلاسی‌های دکترای خانم م. ح. ه توجه و عنایت‌های ویژه دکتر حاضری به وی در کلاس درس و بیرون از آن، چنان ویژه و منحصر به فرد است که باعث جاه و مقام متمایز خانم م. ح. ه شده است، به گونه‌ای که گویی وی «استاد دوم» دانشجویان می‌باشد.

×××××

هفت تخلف آشکار و مسلم در جریان پذیرش بدون آزمون خانم م. ح. ه در مقطع دکترا رخ داده که هر یک از آنها به تنهایی برای رد شدن وی کافی است ولی متاسفانه به دلیل پشتیبانی همه‌جانبه‌ی دکتر علی‌محمد حاضری از وی و نیز دوستی‌ها و ارتباطات نزدیک ایشان با مدیران سازمان سنجش و معاون آموزشی وقت وزارت علوم همه‌ی آنها نادیده گرفته شد.

مسلما خانم‌ها عهدیه اسدپور و فاطمه آرمان نفرات اول و دوم واقعی جلسه‌ی مصاحبه و همچنین سه متقاضی دیگر حاضر در مصاحبه می‌توانند با استناد به 7 تخلف آشکار صورت گرفته در پژوهشکده برای احقاق حقوق تضییع شده‌ی خود اقدام کنند.

مورد سه هزار و یکم بورسیه‌های غیرقانونی نشان داد که اینگونه اعمال در لایه لایه‌ی نظام آموزشی ما رخنه کرده است و فارغ از جناح‌های سیاسی در هر دو طیف چپ و راست می‌توان نمونه‌هایی از آنها را یافت. تنها با این تفاوت که نمونه‌های راستی آن فله‌ای و درهمی هستند ولی نمونه‌های چپی آن دستچین‌تر و پیچیده‌تر هستند. می‌توان به سیاق دکتر حاضری چندین و چندبار علیه سه هزار بورسیه غیرقانونی مصاحبه کرد و در خفا با روش‌های دیگری مواردی به آنها افزود.

متاسفانه دکتر علی‌محمد حاضری در این ماجرا افراد و نهادهای بسیاری را شریک تخلفات سلسله‌وار خود کرد: از پژوهشکده امام خمینی (ره) گرفته تا گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس، سازمان سنجش، معاونت آموزشی وزارت علوم، دکتر جعفر میلی‌منفرد، دکتر ابراهیم خدایی، انجمن جامعه‌شناسی ایران، مجله جامعه‌شناسی تاریخی دانشگاه تربیت‌مدرس و فصلنامه‌ی متین. افراد دخیل در سه هزار و یکمین بورسیه غیرقانونی آنچنان گسترده و متنوع هستند که ‌می‌توان از آن به عنوان مصداقی از جرایم سازمان‌یافته یاد کرد!

اگر دکتر حاضری به جای استفاده از منابع و توانایی‌های افراد و نهادهای فوق‌الذکر در بورسیه غیرقانونی سه هزار و یکم؛ آنها را در یک طرح پژوهشی مشترک در حوزه‌ی مطالعات انقلاب اسلامی به کار می‌گرفت چه بسا اثری ماندگار و ارزشمند خلق می‌شد که باعث نیکنامی ایشان هم می‌شد اما افسوس که ایشان کار جمعی و سازمان‌یافته برای بورسیه غیرقانونی در رشته‌ی مطالعات انقلاب اسلامی را به کار پژوهشی جمعی و سازمان‌یافته در این رشته ترجیح داد.

شاید یک پذیرش بدون آزمون غیرقانونی در مقایسه با سه هزار بورسیه غیرقانونی مهم به نظر نرسد ولی حداقل بیانگر آن است که فساد آموزشی و رانت‌های گسترده‌ی موجود در نظام دانشگاهی ما فراجناحی و بی‌پایان است و آنچنان این نظام آموزشی فاسد است که حتی همزمان با شعار مبارزه با بورس‌های غیرقانونی هم می‌توان بر این فساد دامن زد.

مسلما این ماجرا تنها موردی نیست که در آن دانشجویی فاقد شرایط قانونی بر کرسی دکترا می‌نشیند، همه ساله در بسیاری از دانشگاه‌های ما در فرایند پذیرش دانشجویان دکترا اعمال نفوذهای متعددی صورت می‌گیرد که پیامدی جز بی‌اعتباری روزافزون نظام آموزشی ما ندارد. شاید که این مقاله تلنگری باشد برای جلوگیری از گسترش روزافزون فساد در نظام آموزشی ما.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۲
ویرگول ،،،

نظرات  (۲۰)

بیشرف ترین استادی که در عمرم داشتم

بیشرف ترین استادی که در عمرم داشتم

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام، متاسفانه ما هم در پژوهشکده از *** *** ******* این اقا در امان نبودیم. این اقا با داشتن مقام و منصب استادی، دانشجو را **** **** کرده بود، هر کسی با ایشان *** **** * *** * **** ****** جایگاه داشت وگرنه که هیچ. دانشجو محسوب نمیشد. پژوهشکده ****** شده بود. این خانم الان خودشو کشته برا هییت علمی شدن، تازه اخبارشو شنیدم این روزا، کاندیدلی مجلسم شده بود که با رد صلاحیتش قطعا جایگاهش پیش اصلاحیون محکمتر از قبل شد. این افراد پشیمون نمیشن اینقد که حرص قدرت و جایگاه دارن. ادمهای ****** مثل حاضری بال و پر میدن بهشون. 

۲۱ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۵۶ وطنی مسول پژوهشکده
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام، همین جناب اقای رییس پژوهشکده هم دستی در بالا بردن میزان مناصب خانم وطنی که ملکه پژوهشکده هست داشتند، روحانی با دادن چهار سمت داخل پژوهشکده این خانم را بر سر ما نشانده بودند، خسته شده بودیم از زورگویی و بدذاتی این زن ***** **** **

۲۱ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۵۵ وطنی مسول پژوهشکده
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام، همین جناب اقای رییس پژوهشکده هم دستی در بالا بردن میزان مناصب خانم وطنی که ملکه پژوهشکده هست داشتند، روحانی با دادن چهار سمت داخل پژوهشکده این خانم را بر سر ما نشانده بودند، خسته شده بودیم از زورگویی و بدذاتی این زن ********* **

سلام. من دکتر حاضری را نمی شناسم؛ اما از روی عکس، استادم را شناختم. من سال 88 در کلاس درس روش تحقیق در علوم سیاسی ایشان شرکت کردم. ایشان استاد جوان بسیار قوی و مسلطی بودند که هنوز هم دانشجوهای گروه پژوهشگری علوم اجتماعی ایشان در آن سالها که در درس نظریه های جامعه شناسی و تکنیک های خاص تحقیق ایشان شرکت می کردند و بسیار کلاس هاس ایشان را پربار و مفید و قوی می دانستند، با ایشان در ارتباطند و می گویند اینکه توانستیم به مقاطع بالاتری راه یابیم به خاطر تلاشی است که ایشان در آموختن یکی یکی تکنیک های تحقیق به روش عملی و همچنین نظریه ها نمودند. 

ایشان استادی بسیار معتقد و دقیق و عدالت محور بود و هرگز 0/25 نمره از کسی اجحاف نمی کرد. در کنار تمام درسهای نظری و عملی اش فضای کلاس را باز می گذاشت و به تمام سوالات ما پاسخ می داد و با دانشجوهای خود خیلی متعهدانه برخورد می کرد و ساعت ها خارج از درس و کلاس به ما مشاوره می داد. 

وقتی اتفاقی با مطلب بالا روبه رو شدم با یکی از دانشجویان سالها پیش ایشان در گروه علوم اجتماعی که در فعالیت هایی با هم در ارتباط بودیم، تماس گرفتم و ماجرا را پرسیدم. 

برای اینکه همه شماها از اشتباه دربیایید و زیر دین این استاد بزرگوار خانم دکتر حاجی هاشمی نمانید همه را برایتان می نویسم خود می دانید و وجدانتان و اینکه امیدوارم هنوز شرافت اینقدر زنده باشد که این مطلب من، بعد 5 سال علیه ایشان نوشتن و گفتن، اینجا در حمایت ایشان بیاید. امیدوارم نویسنده بعد از شنیدن حقایق بی کم و کاست اینها اینجا درج کند تا شاید بخش کوچکی از گناهش بخشوده شود. 

آن دانشجو گفت استادم چون همیشه در کار خیر بود دختری را به من برای ازدواج معرفی کرد که بعدها فهمیدم  همکلاس استادم بوده و استادم دوباره یک ارشد دیگر هم خوانده. استادم تا جایی که دخترهای کلاس از ایشان پرسیده بودند بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه علوم پزشکی مجددا وارد دانشگاه در رشته علوم ارتباطات می شود و لیسانس آن را 6 ترمه میگیرد و سپس ازدواج می کند و صاحب فرزند می شود و ارشد علوم ارتباطات خود را نیز با رتبه اول و چهار ترمه دفاع می کند و بلافاصله در دانشگاه مشغول تدریس می شود.وی در درس روش تحقیق در رشته های مختلف تدریس داشت و نظریه هم درس می داد.

وی در ادامه گفت خانمی که استادم معرفی کرده بود ابتدا با من مراحل آشنایی را خوب سپری کرد و من با خانواده به خواستگاری رفتم و ...

بعد از اینکه خبر قبولی دکترای استادم را شنید کلی از او بد گفت و حسادت عجیبی به او پیدا کرد. در صورتی که تا قبل آن چنین نبود. او لیسانس فنی داشت و هیچ سابقه ای در علوم اجتماعی نداشت و حتی یک خط هم قلم نزده بود حتی پایان نامه اش هم در ترم 7 کارشناسی ارشد دفاع کرد!!! یعنی مدت گرفتن مدرک کارشناسی ارشد او از گرفتن مدرک کارشناسی استاد من بیشتر طول کشیده بود و نمی دانم چطور خود را با او مقایسه می کرد و به خاطر حسادت هایش رابطه اش را با من به هم زد. البته پدرش هم مخالف ازدواج ما بود.

وی گفت: من در چندین همایش بین المللی که استادم مقاله های بسیار قوی داده بود که مورد استقبال اساتید کشورهای دیگر قرار می گرفت شرکت کردم و حتی در پروژه ای با ایشان همکاری داشتم و هر چه امروز دارم از راهنمایی های ایشان است. 

متاسفانه این خانم از حسادت علیه استاد من بسیار شایعه پراکنی کرد و از آنجا که استاد دیگری در رقابت بسیار با دکتری حاضری در پژوهشکده بوده با او همراهی کرد. در مورد درس دکتر طالبان هم استادم گفت ترم دوم یک درس نظریه فقط در یک روز داشتیم و من از شمال شهر باید برای یک درس به پژوهشکده می آمدم و دخترم هم تنها در خانه می ماند برای همین من و یک همکلاسی دیگرم این درس را حذف کردیم که ترم بعد بگیریم و ترم بعد هم ارائه نشد و من در نوشتن پروپزال و مقاله و پایان نامه افتادم و فراموش کردم و آموزش هم یادآوری نکرد. رزومه ام را برای دکترای جامعه شناسی تربیت مدرس آماده کرده بودم،( خطاب نامه ای که برای سابقه تدریس استادم از دانشگاه گرفتم هم خطاب به دانشگاه تربیت مدرس بود)؛ اما بعد پژوهشکده خودمان دکترا آورد و از آنجا که من هم رتبه اول بودم هم چندین مقاله چاپ شده و نیز پذیرش شده و نیز سابقه تدریس و پژوهش داشتم با بالاترین نمره در مصاحبه دکترا پذیرفته شدم. بعد به یکی از سختگیرترین اساتید گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس، دکتر رضایی که اکنون در خارج از کشور است، معرفی شدم و وی کتاب سنگین سیدمن را به من معرفی کرد و امتحان سنگینی هم از من گرفت که 19 شدم. و در شهریور دفاع کردم.

در ترم اول در کلاس درس حاج سید حسن خمینی چنان استادم درخشید که حاج سید حسن خمینی از ایشان به عنوان بهترین دانشجویش در تمام دوره های بعدی این درس در پژوهکشده نیز یاد کرد. استادم معدل کل سه ترم درسی دکترایش رتبه اول شد و در بین 4 دانشجویی که آذرماه ماه 95 آزمون دکترا دادند تنها فرد قبولی با نمره عالی بود. آزمونی که سربرگهایش جدا شده بود و اساتید از مشخصات برگه ها هیچ اطلاعی نداشتند و اینها همه سندی بر ممتاز بودن استاد من بود. 

پاسخ:
منکه نفهمیدم چی نوشتین ولی خب برای انتشار تاییدش کردم!
من ترم اول دکتری با دکتر حاضری درس مسئله شناسی انقلاب رو داشتم و بسیار از اطلاعات ایشون بهره بردم و برام استاد خیلی خوبی بود ولی بعد از این ماجرا کاملا برعکس شد.
یه ضرب المثله چیه که میگن طرف یه دفعه از چشم آدم میفته قضیه دکتر حاضریه!!
این وبلاگ... چطور میتونید بگید؟ مربوط!! در نهایت من
چیزی یافتم که به من کمک کرد. متشکرم!

من سایتو اتفاقی باز کردم واقعا شرم آوره

زنششششششششه!!!!؟؟؟

سلام
واقعا متاسفم
برای چی اینقدر استاد داره سنگ این خانمو به سینه میزنه؟
که چی بشه؟؟؟
ایشون فرموند من  فلانیو کشف کردم!!
نمیدونم واقعا.
همش میگیم اصولگراها مشکل دارند. نقد میکنیم. هیچوقت حاضر نیستیم یه سوزن ه مبه خودمون بزنیم. واقعا طی این سالهای تحصیل د پژوهشکده متوجه شدم خانه اصلاح طلبان هم از پای بست ویرانست...
از سید حسن آقا متعجبم که چرا سکوت کردند...
ایشان که ادامه دهنده راه جد بزرگوارشونن...
بیشتر ازهمه دلم به حال آقای دکتر حاضری میسوزه، ایشون شخصیت احساسی داره و به همین دلیل تحت تاثیر لفاظی ها و سخنان رنگ و لعاب دار و چاپلوسی های این خانم قرار گرفت، اما دریغ از اندکی تعقل و استدلال منطقی،
تصور دیگه ای از این استاد با تجربه داشتیم! آبروی علمی خودش رو خرج کسی کرد که هروقت هرجایی پای بحث عمیق برسه کم میاره...
افسوس که هم اکنون هم مسحور این زنه!
به هرحال قضیه دکتری گذشت و هیئت علمی شدن این طبل توخالی ادامه داره...
آیا اگه به جای این خانم یه دانشجوی پسر هم چنین خصوصیاتی رو داشت اینچنین مورد توجه دکتر حاضری قرار می گرفت؟

این ماجرا من رو یاد این جمله می اندازه:

بال و پر بیخود به کسی دادن اشتباهست...

وقتى به یه مگس بال هاى پروانه رو بدى
نه قشنگ میشه
نه میتونه باهاش پرواز کنه


پاسخ:
تعبیر به جا و دقیقی بود
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
هیچ نام و نشانی از خودتان در وبلاگ نیست. ** *** ** **** ****** **** **** اما از نوع موضع گیری تان به نظر می رسد که بایستی راستی باشی تا چپی. صرف نظر از صحت و سقم ادعاهای مطرح شده، و گرایش سیاسی تان، شما را تحسین می کنم بابت صرف وقت، و دقت و تفصیلی که به خرج داده اید. یقین دارم اگر هر عضو جامعه به اندازه ی یک درصد امثال شما نسبت به این امور حساس بود و باشد، جامعه ی ما تا خرخره در منجلاب فساد فرو نمی رفت. برای آن که مطمئن شوم تمرکز تان بر این قضیه ناشی از انگیزه های شخصی و جناحی نبوده است پیشنهاد می کنم پرونده ی چند مورد از بورسیه های غیر قانونی «آن وری» را هم مورد عنایت قرار دهید. پیشاپیش بگویم که این بهانه که به اطلاعات آن ها دسترسی ندارم یا من از کجا بدانم که ... و مواردی از این قبیل مسموع نیست. یک مورد خاص را ذکر می کنم که از همه معروف تر و واضح تر است. در این مورد خاص یک زوج که از وابستگان نسبی و سببی یکی از مقامات هستند در زمره ی بورسیه های غیر قانونی هستند. با یک سرچ مختصر در اینترنت می توانید نام ایشان را در سایت های خارجی به وفور ببینید. من هم اگر متنی تهیه کردید می توان کمک تان کنم. موفق باشید.
پاسخ:
سلام
اگر گرایش سیاسی برایتان مهم است اتفاقا چپکی هستم. درباره سه هزار بورسیه سخن و مقاله بسیار گفته شده و فکر میکنم دیگر نیازی به نوشتن من نباشد. تا جایی هم که میدانم در بین آنها هم به تفصیل درباره برخی موارد خاص نوشته شده. دباره مورد 3001 نوشتم چون کسی درباره‌اش ننوشته بود و پنهان‌کاری می‌شد. اگر این مورد هم مثل مابقی سه هزار بورسیه درباره اش نوشته می‌شد من دیگر نیازی به نوشتن درباره آن احساس نمی‌کردم.
آقای ایکس، در وصف بعضی ها:
«تمام حوزه یک طرف تو یک طرف عزیزم؛ عــــــــــــــــــــــزیزم
پیوسته و یک دفعه، مقاله هات اکسپت گرفته عزیزم.....
عنوان هیأت علمی رو شاخ تو نشسته،عـــــــــــــــــــــــــــــَزیزم»

البته درسته، اگر بنا بود کسی شرم کنه باید زودتر از این ها این اتفاق می افتاد. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** **** غیرتتو...

واقعاخوندیدیم وافسوس خوردیم برای جایگاهمون متاسفیم.

همه این صحبت ها به کنار. راستی اون آقایی که عکسش تو شیشه افتاده کیه؟ 
پاسخ:
اون مرد در سایه پژوهشکده است!
طفلک خانم سه هزار و یکم!
فک کنم از دکتر شدنش برای همیشه پشیمون بشه

پاسخ:
بعیده، همچین افرادی از کارهاشون شرم نمی کنن
۰۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۶ امیر هاشمی مقدم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خدا بیامرزدت ****. پسر خوبی بودی! :)
راستش کمی کوتاهتر بنویسی خواننده رغبت بیشتری به خواندن دارد. اما به هرحال من خواندم و افسوس خوردم.
پاسخ:
والا خودم هم ترجیح میدم کوتاه بنویسم ولی ازبس این قضیه مراحل گوناگون داشت نمی‌شد هیچ کدوم رو حذف کرد و به ناچار توضیح دقیق روند وقابع طولانی شد.
البته ماجرا خیلی قبل تر از خرداد 93 شروع شد....!!!
پاسخ:
چطوری شروع شد؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی