تا پیش از کارمند شدن فکر میکردم ناکارآمدی و فساد شاخصه اصلی بروکراسی ایرانی است ولی تجربهی کارمندی بیانگر آن بود که خودخواهی سازمانی را هم باید به این فهرست افزود.
صفاتی که نه تنها در سطح ساختاری این نظام بلکه در سطح فردی اعضای آن هم قابل ردیابی است. خودخواهی سازمانی به این معنی که این ساختار به جای آنکه در خدمت جامعه و ایفاگر نقشهای محول بدان باشد در خدمت خود و منافع متصدیانش است.
در چارچوب این خودخواهی سازمانی منابع و امکانات سازمان به جای آنکه در خدمت عموم جامعه باشد به مصرف شخصی متصدیان آن میرسد. سازمانی که وظیفهی محولاش رتق و فتق موضوعی از امور جمعی است، بیش از آنکه دغدغه جمع را داشته باشد در خدمت امیال و منویات کارکنان خود است.