کتاب دیگری از مجموعه کتابهای مدرسه زندگی با حرفای غیرمتعارف که هدفش این نیست کلا از شر دعوا خلاص شویم، بلکه تلاش میکند راهی برای دعواهای ثمربخش معرفی کند. باید یاد بگیریم خوب دعوا کنیم، نه اینکه اصلا دعوا نکنیم. هرچند واکاوی بیست نوع از دعواهای مرسوم زن و شوهری است ولی در روابط دوستانه هم برخی از این دعواها رخ میدهد. این کتاب برای هر آنکس که میخواهد خوب دعوا کند مفید است.
مهمترین ایده برای دعواهای سازنده این است که به خودمان یادآوری کنیم همهی ما به حکم طبیعت عمیقا ناقص و ناکامل و گاهی اوقات کاملا دیوانهایم. دشمنِ دعواهای سازنده حس حق به جانب بودن است. اگر روابط با مفروض داشتن این حقیقت پیش بروند که هردو طرف احمق، متزلزل، از بسیاری جهات پرعیب و همیشه نیازمند بخششاند، ثمرات عظیمی به بار خواهد آمد. آنچه ما را تبدیل به هیولا میکند، اعتقاد ضمنیِ ما به کمال و بینقصیمان است.
اینکه به طور مشخص بابت چه چیزی دچار اختلاف شدید و آزارندهایم ویژهی خودمان است، اما اینکه در زندگی ما چنین اختلافاتی هست، سرنوشت مشترک همهی زوجها است. باید در عین حس اندوه، به تراژدی حیات بشر بخندیم.