دولتی در دولت در دولت آباد (۲)
تهران شهری است که اقوام مختلف ایرانی را در خود جای داده است و با اطمینان نمیتوان نام منطقه ای را برد که ساکنانش تنها قوم خاصی باشند، تهران پایتخت تمام اقوام ایرانی است و با وجود تنوع قومی و نژادی ساکنانش کمتر شاهد نزاعی بین آنهاست. در هر کوچه ای اقوام مختلف ایرانی با آرامش در کنار هم زندگی میکنند و اختلاط و پیوند محکمی بین اشان برقرار است. اما افغان ها و اعراب تمایز آشکاری با دیگر ساکنان تهران دارند آنها جزو معدود مهاجران خارجی در ایران هستند که مجبور به کوچ از وطن خود شده اند، گروه اول هیچگاه به عنوان انسان در ایران و تهران به رسمیت شناخته نشده اند و با وجود پیوندهای تاریخی و زبانی اشان توسط ایرانیان طرد و نفی شده اند اما گروه دوم علاوه بر آن که از حمایت سیاسی دولت ایران برخوردارند خودشان هم نخواسته اند تا فرهنگ ایرانی را بطور کامل بپذیرند و به عنوان ایرانی شناخته شوند بلکه از موضع قدرت و با اعلام آشکار هویت خویش در تهران زندگی میکنند.
در ذهن ایرانیان افغانی ها بیگانگان و نجسانی هستند که تمام جنایتها و شرارتهای کشور را مرتکب میشوند، پیش از این فقط مردم چنین عقیده ای داشتند اما در چند سال اخیر دولت هم با برخوردهای شدید و اخراج آنها فضای نامسعدتری برای افغان ها فراهم کرده و در جدیدترین مورد هم با تمسخر لهجه و شخصیت افغانها در مجموعه ی چارخونه برادری را در حق آنها تمام کرده است، افغانی ها رفته رفته خانه های خود در حاشیه شهرها را از دست میدهند، آنها نه حمایت دولت را دارند و نه عطوفت مردم را، در کشوری چون ایران که حکم پدر افغانستان را دارد جایی برای فرزند رانده شده نیست.
افغانی ها هرچند بخش اعظمی از هویت و فرهنگ ایرانی را دارند و خودشان هم تقاضای تابعیت ایران را ولی اعتماد و حمایت مردم و دولت ایران را ندارند، برخلاف این مهاجران شرقی، مهاجران غربی ایران از همان آغاز پشتوانه ی دستگاه دیپلماسی و سیاسی ایران را با خود همراه دیده اند، عراقی های ساکن دولت آباد مخالفان و دشمنان حاکمیت صدام بودند و لبنانی ها و فلسطینی ها هم هم پیمانان جمهوری اسلامی در کشور خودشان هستند و در طول سالیان پا به پای مواضع جمهوری اسلامی در قدس و عراق حرکت کرده اند.
برای دیپلماسی ایران عراقی های ساکن دولت آباد عزیز دردانه اند و افغانی ها جوجه اردک زشت. برای ایران عراقی ها برادرخوانده هایی عزیزتر از برادران خونی افغان هستند.
اعراب اصرار و تمایلی برای ایرانی شدن ندارند و با همان سنتهای عربی اشان در تهران گذران میکنند، نمادهای هویتی خود را در لباس و ظاهرشان همچنان بکار میبرند تا کاملا از ایرانیان باز شناخته شوند، فعالیت سیاسی هم میکنند و به خواسته خود فاصله ی عرب و عجم را حفظ میکنند. محمدباقرحکیم و سیدحسن نصرالله رهبران سیاسی آنها هستند و گویی خودگردانی سیاسی در دولت آباد کسب کرده اند.
در حکومت صدام دولت آبادی ها اهرم فشاری برای ایران علیه صدام بودند و پس از سرنگونی صدام نیز برخی از دولتمردان کنونی عراق سال ها در تهران زندگی کرده اند و بگونه ای متاثر از ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران هستند.
دولت آباد بی دلیل نیست که نامش دولت آباد است، دولتی در دولت در دولت آباد!