در باب مکتب فرانکفورت
اصحاب مکتب فرانکفورت معتقدند سرمایه داری مدرن توانسته است بر بسیاری از تضادها و بحران هایی که زمانی با آنها مواجه بود فائق آمده و قدرت و ثباتی جدید و بی سابقه به وجود آورد. (استریناتی، 1384: 91) مکتب فرانکفورت معتقد است طبقه کارگر تسکین یافته و سرمایه داری را پذیرفته است و امکان وقوع انقلاب کارگری در جامعه سرمایه داری وجود ندارد..(همان، 92)
هدف نظریهپردازان این مکتب که ایجاد و تغییر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را برای جوامع سرمایهداری دوران خود، تغییر بنیادی میدانستند، این بود که به مدد آثارشان و با افشای تضادهای زیربنایی و جوامع طبقاتی، تحولات اجتماعی مثبت و پیشرونده بیافرینند.
اعضای این مکتب که در مقابل نظریه پوزیتویستها که مؤید و طرفدار وضع موجود و توصیفکننده آن بودند، تفکر آرمانی جامعه یا وضع مطلوب را ارائه کردند که در واقع به دنبال تغییر و حرکت به سوی مطلوب بودند. (نوذری، 1384: 47)
صنعت فرهنگ سازی
به زعم نظریه پردازان مکتب فرانکفورت عقلانیتی که زمانی نقش روشنگری داشت، در جهان مدرن به نوعی عقلانیت ابزاری مسخ می شود و به دنبال از دست رفتن روزافزون فردیت در جریان صنعتی شدن جامعه، انسان ها در دنیایی با فرایندهای فزاینده سازمانی- اداری، تبدیل به ابزارهایی برای سیطره علمی-تکنیکی بر طبیعت می شوند. صنایع فرهنگی بخش جدیدی از صنعت موسسات اطلاع رسانی مانند رادیو ، مطبوعات و سینماست که برای به نتیجه رساندن منافع صاحبان صنایع بکار می افتد و نتیجه آن ایجاد فرهنگ منفعل و اسیرکننده بوده و به نفع سرمایه داری اعضا و باعث یکسان سازی آگاهی و شعور انسانی در جهت حفظ و ضع موجود و تثبیت نظام سرمایه داری می دانستند. این صنعت فرهنگی از طریق تولیدات خود فردیتی کاذب برای انسان ها ایجاد می نماید و همگی را به شکل واحد و یکسان و بهنجار تولید می کند. کالاهای فرهنگی جهت مصرف توده تولید می شوند. توده بر اساس نوع مصرف تقسیم بندی می گردد و به تبع محصولات فرهنگی بر اساس تقسیم بندی مصرف کنندگان، تفکیک و تمایز می یابند و مصرف کننده به اجبار باید بین طبقه بندی که برای او انجام داده اند دست به انتخاب بزند. اما انتخاب او در واقع تفاوتی در نوع مصرف ایجاد نمی نماید. او تنها محصولی را انتخاب می کند که از قبل برای او پیش بینی شده است. (هورکهایمر و آدورنو، 1384: 210-221)
منابع:
آدورنو، تئودور و هورکهایمر، ماکس(1384)، دیالکتیک روشنگری: قطعات فلسفی، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان، تهران: گام نو
باتامور ، تام ( 1375) . مکتب فرانکفورت، ترجمه حسینعلی نوذری، تهران: نشرنی
استریناتی، دومینیک (1384)، مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، ترجمه ثریا پاک نظر، تهران: گام نو
اگه امکانش هست برای اصطلاح ها و یا کلماتی که نیاز به تعریف دارن لینک بذارید مثل نظریه پوزیتویستها که در توضیح در مکت فرانکفورت به کار بردید.(درسته که همون جا توضیح دادید ولی منظورم توضیح بیشتر و پیوند مطا لبه )ممنون