ایران پس از انقلاب
مشخصات کتاب:
ایران پس از انقلاب، ویراستهی هوشنگ امیراحمدی و منوچهر پروین، ترجمهی علی مرشدیزاد، مرکز بازشناسی اسلام و ایران(انتشارات باز)، چاپ دوم 1385، 271 صفحه
مقدمه
کتاب «ایران پس از انقلاب» هشتمین کتاب از مجموعه کتابهایی است که در طرح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت برای ترجمهی کتب نگارش یافته در خصوص انقلاب اسلامی ایران به فارسی برگردانده شده است، در قالب این طرح دهها کتاب از نویسندگان ایرانی و غیرایرانی به دست ترجمه سپرده شد و در نهایت توسط مرکز بازشناسی اسلام و ایران(انتشارات باز) منتشر شدند.
«ایران پس از انقلاب» متشکل از یازده فصل در قالب چهار بخش به همراه پیشگفتار ویراستاران و نمایهی پایانی است که مجموعاً 271 صفحه را شامل میشود. فصول این کتاب شامل مقالههای جداگانه است که هریک توسط نویسندگان مختلفی نوشته شده است، بیش از نیمی از فصول کتاب مقالههایی است که در کنفرانس برگزار شده توسط «مرکز تحقیق و تحلیل ایران(سیرا)»[1] در سال 1363 در راتگرز، دانشگاه ایالتی نیوجرسی به سازماندهی هوشنگ امیراحمدی ارائه شده بودند.
معرفی کتاب
کتاب شامل چهار بخش است، بخش اول با عنوان «سیاست و ایدئولوژی» از چهار مقاله با مشخصات زیر تشکیل شده است:
1)از ایدئولوژی تا سیاست پراگماتیک در ایران پس از انقلاب، نوشتهی هوشنگ امیراحمدی
در این فصل که مقدمهی کتاب محسوب میشود، امیراحمدی به بیان چارچوب کتاب و ضرورت انتشار آن میپردازد، هدف کتاب آنگونه که وی میگوید عبارت است از: «تحلیل تحولات به وجود آمده در ساختارهای ایدئولوژیکی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران پس از انقلاب و بحث دربارهی سیاستهای حکومت تا بتوان بر ماهیت و سمتگیری دولت و جامعه در جمهوری اسلامی پرتو افکند.» (ص 16)
امیراحمدی فصول کتاب را در قالب سه موضوع تقسیمبندی میکند: نخست، تحولات مادی و غیرمادی در ایران پس از انقلاب در قیاس با پیش از انقلاب. دوم، لزوم راهحلهای آنی برای مشکلات پس از انقلاب و سوم، افول آرمانگرایی انقلابی و چرخش به سمت پراگماتیسم توسط دولت ایران.
2)ایدئولوژی اسلامی: خطرات و وعدههای یک نوواژه، نوشتهی حمید دباشی
نویسندهی این مقاله به تحولاتی میپردازد که در روند انقلاباسلامی منجر به شکلگیری اسلام ایدئولوژیک در گفتمان رایج جامعه شد، دباشی بطور موردی به تحلیل اندیشههای جلال آل احمد، علی شریعتی و شهید مطهری میپردازد و آنها را معماران اصلی ایدئولوژی اسلامی میداند، وی در ادامه به نهادمند شدن این ایدئولوژی در قالب احزاب و گروههای مبارز در جریان انقلاب اسلامی اشاره میکند.
3)چپ و انقلاب ایران: تحلیل انتقادی، نوشته ی والنتین مقدم
نویسنده در این مقاله بر آن است تا عملکرد گروهها و احزاب چپ در ایران را بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که چگونه و چرا گروههای چپ از عرصهی سیاسی ایران پس از انقلاب حذف شدند. مقدم در این مقاله ابتدا تعریفی از چپ ارائه میدهد و سپس به بررسی عملکرد چپهای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی میپردازد. او چپهای ایران را شامل سازمان فداییان خلق، حزب توده، سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، پیکار، حزب رنجبران، گروه اشرف دهقان، سازمان وحدت، سازمانهای بین الملل چهارم(تروتسکیستی)، راه کارگر و راه فدایی میداند.
4) کار و دموکراسی در ایران پس از انقلاب، نوشتهی آصف بیات
بیات در این مقاله به بررسی رابطهی میان جنبشهای کارگری، دموکراسی و سیاست در ایران پس از انقلاب میپردازد، بیات با رویکرد تاریخی- تحلیلی تحولات جنبش کارگری در ایران را مطالعه و تحولاتِ کارکرد و عملکرد و نقش دولت و قدرت سیاسی در این زمینه را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده قصد تحلیل رابطهی جنبش کارگری و دموکراسی را دارد و در عین حال به بیان نقش جنبش کارگری در ایران پس از انقلاب در شکلگیری دموکراسی میپردازد.
5)جمهوریاسلامی در جهانِ انگارهها،تبلیغات، توجهات و نتایج، نوشتهی آنابل سربرنی (محمدی) و علی محمدی
این فصل کتاب موضوع تحلیلش کاریکاتورهای سیاسی منتشر شده در مجله «امام» است، مجلهی «امام» توسط سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به زبان انگلیسی منتشر میشود و مخاطبانی غیرایرانی دارد، سربرنی و محمدی بازنمود کشورهای خارجی در این کاریکاتورها را مدنظر قرار دادهاند و از این منظر به ارزیابی سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران میپردازند. نویسندگان معتقدند کاریکاتورها در عین حال که دفاعی و واکنشی هستند، تهاجمیاند و به زعم آنها نشاندهندهی سیاست خارجی غیرمتعهدانه دولت جمهوری اسلامی ایران و تصور دو قطبی شدهی آن از جهان تحت سلطهی ابرقدرت ها است.
بخش دوم کتاب با عنوان «از ایدئولوژی تا سیاست پراگماتیک» پیونددهندهی بخش نخست کتاب با بخش سوم که «تحولات اجتماعی، اقتصادی، و سیاستگذاریها» نام دارد، است. این بخش شامل یک مقاله است:
6)اقتصاد سیاسی برنامهریزی اسلامی در ایران، نوشتهی سهراب بهداد
نویسنده در این مقاله به بررسی سیاست جناحی که برنامهریزی توسعهی ملی در زمینهی یک مدل اقتصاداسلامی را احاطه کرده، میپردازد و خلاصهای از فرایندهایی که به فرمولبندی برنامه اسلامی اول انجامید ارائه میکند. سهراب بهداد مدعی است در حالیکه چنین نظام اقتصادی موافق کار سرمایهداری است، مفهوم بندی ایرانی آن از رادیکالیسم اسلامی نشأت میگیرد و در سمتگیری خود ببشتر پوپولیستی است.اما این گرایش موردمخالفت آیات عظام که بیم دارند برنامهی توسعهی ملی به سیطرهی بیحدوحصر دولت بر بخش خصوصی بینجامد، واقع شده است.
بخش سوم کتاب پس از مقالهی ششم آغاز میشود، این بخش «تحولات احتماعی، اقتصادی و سیاستگذاری ها» نام دارد که نویسندگان این بخش هریک به جنبه ای از تحولات اجتماعی– اقتصادی و روابط بین الملل پس از انقلاب اسلامی پرداخته اند.
7)جریان های جمعیتی در ایران پس از انقلاب، نوشتهی اکبر آقاجانیان
آقاجانیان در این فصل به شناسایی و تحلیل تحولات جمعیتیِ ایرانِ پس از انقلابِ اسلامی میپردازد، شاخصهای مورد بررسی وی ازدواج، طلاق، باروری، مرگ و میر، مهاجرت از روستا به شهر و در نهایت نرخ رشد جمعیت است. نویسنده ابتدا مروری بر تحولات حقوقیای دارد که پس از انقلاب اسلامی رخ داد و نیز به تغییرات اقتصادی، آموزشی، مصادرهی اموال، تشکیل نهادهای جدید، تغییر شکل رسانههای جمعی و جنگ ایران و عراق اشاره میکند و سعی در تحلیل تاثیر این تغییر و تحولات بر متغیرهای جمعیتی دارد.
8)زمینداری در ایران شاهنشاهی و جمهوری اسلامی ایران، نوشتهی منوچهر پروین و مجید تقوی
نویسندگان این مقاله به مقایسهی برنامههای اصلاحات ارضی در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی میپردازند و تاثیر آنها را بر تولید و بهرهوری کشاورزی مورد بحث قرار میدهند. پروین و تقوی با رویکردی جامعهشناختی تحولات اقشار و گروههای اجتماعی بالاخص کشاورزان و کارگران را در طول این دو دوره مطالعه و با رویکردی سیاسی با توجه به شرایط بینالمللی و متغیرهای خارجی نقش دولت را در این تغییر و تحولات مورد توجه قرار میدهند.
چارچوب نظری نویسندگان برای بررسی موضوع اصلاحات ارضی متأثر از دیدگاه اقتصاد سیاسی و نظریات مارکسیستی توسعهی وابسته و نظریه نظام جهانی است.
9)عناصر تعیین کننده سیاست نفتی جمهوری اسلامی ایران، نوشتهی مایکل جی. رنر
رنر در این مقاله به تحقیق دربارهی عناصر تعیین کنندهی سیاست های نفتی جمهوری اسلامی میپردازد و ماهیت و میزان وابستگی آن به بازارهای جهانی را مورد بحث قرار میدهد. رنر مدعی است به دلیل اینکه جمهوری اسلامی ایران در صادرات غیرنفتی و تنوع بخشیدن به اقتصاد ناکام مانده است، وابستگی آن به نفت و بدین ترتیب وابسنگی به اقتصاد جهانی ادامه دارد. جنگ ایران و عراق و سقوط قیمتهای جهانی نفت که در سال 1364 آغاز شد، این وابستگی را تشدید کرد. به زعم رنر دولت ایران تحت فشار این عوامل و عواملی دیگر به تدریج سیاست نفتی پراگماتیکتری را به اجرا درآورده است.
10) روابط تجاری ایران و آمریکا، نوشتهی مهرداد ولیبیگی
در این مقاله ولیبیگی بر روابط بینالمللی دولت جمهوری اسلامی ایران متمرکز میشود و به مرور روابط ایران و آمریکا میپردازد. وی مدعی است که فشارهای مالی حاصل از جنگ ایران وعراق و وابستگی فنی صنایع و نیروی نظامی ایران به آمریکا عوامل عمدهای هستند که ایران را علیرغم خصومتهای آشکار با آمریکا متقاعد به برقراری روابط تجاری با این کشور کرده است. به زعم ولیبیگی آمریکا نیز به دلیل منافع راهبردیاش در منطقه و نیز بدین دلیل که ایران را قدرتی منطقهای و ضدشوروی میداند، اینگونه روابط را تشویق کرده است. نویسنده ماجرای ایران گیت را مصداق ادعای خویش می داند.
بخش چهارم کتاب که نتیجهگیری مجموعه مباحث کتاب محسوب میشود مقالهای است با عنوان ذیل:
11) انقلابهای طبقه متوسط در جهان سوم، نوشتهی هوشنگ امیراحمدی
امیراحمدی در این مقاله موانع تحقق جامعهی موردنظر انقلابهای طبقه متوسط در کشورهای جهان سوم را بررسی می کند، وی ابتدا تبیینی کلی دربارهی وقوع انقلابهای جهان سوم با تاکید بر انقلاب ایران ارائه میدهد و سپس موانع عدم تحقق جامعهی مورد نظر انقلابیون را برمیشمارد. نویسنده معتقد است مهمترین موانع تحقق جامعهی آرمانی انقلابهای جهان سوم عبارت است از: اقتصاد جهانی سرمایهداری که جوامع پس از انقلاب همچنان به آن وابسته میمانند، مبارزات مختلف بیثباتی آفرین امپریالیسم، سیاست قطببندی شدهی داخلی، ناتوانی رهبری طبقهی متوسط در ارائه راهبرد منسجم توسعهای، موانع نهادی و فقدان منابع مادی، مدیریتی و مالی موردنیاز. نویسنده در نهایت مدعی است که حاکمیت ایران پس از انقلاب اسلامی از تعهدات ایدئولوژیک اولیهاش فاصله میگیرد و به سمت رهیافت پراگماتیکتر برای مشکلات انبوه کشور در حال حرکت است.
نقد کتاب
از نظر محتوایی نیز پیش فرض کلیای که بر اکثر مقالات حاکم است، فرضیهی عدول انقلابیون از آرمان ها و اهدافی است که پیش از انقلاب به دنبال تحقق آنها بودند[2]، است. نویسندگان کتاب، جمهوری اسلامی ایران را متهم میکنند که به خاطر مشکلات پس از انقلاب اسلامی به رویکردی پراگماتیستی روی آورده است و همانی نیست که انقلابیون پیش از انقلاب ترسیم میکردند. این ادعا پیشفرض اکثر مقالات کتاب است و نویسندگان بدون آنکه در ابتدا آن را با شواهد و دلایل مطقن اثبات کنند با مبنا قرار دادن و بدیهی تلقی کردن آن مسیر تحلیلی خود را پیش بردهاند، این پیشفرض اثبات نشده موجب نتیجهگیریهایی شده که با واقعیت ایران پس از انقلاب همخوانی ندارد. بخش عمدهای از ضعف کتاب حاضر ناشی از این پیشفرض نابجا است که در اکثر مقالات کتاب نمایان است و ضروری است که از این حیث به گونهای جدی نقد شود.
از دادههای تاریخی اشتباهی که در کتاب بکار رفته میتوان به موردی اشاره کرد که حمید دباشی در مقالهی دوم کتاب تگاشته است، وی رواج مفهوم غربزدگی در گفتمان اندیشمندان ایرانی را برآمده از کتاب «غربزدگی» جلال آل احمد میداند و تمایلات مارکسیستی و آمریکاستیزی وی را علت ابداع این مفهوم توسط وی میداند، در حالیکه آل احمد خود در کتاب «غربزدگی» تصریح کرده است که تعبیر غربزدگی را از سخنرانیهای شفاهی احمد فردید اخذ کرده است. (آل احمد،1385: 20)
در مقالهی «جمهوری اسلامی در جهانِ انگاره ها، تبلیغات، توجهات و نتابج» نیز اشکالات مشهودی وجود دارد، سربرنی و محمدی در این مقاله با وجود آنکه روش بدیعی را برای ارزیابی سیاست خارجی دولت ایران به کار بردهاند اما مسلماً نمیتوان با بررسی کاریکاتورهای منتشرشده در مجلهی یکی از سفارتخانههای ایران، پی به دیپلماسی و چگونگی سیاست خارجی و نگاه ایران به دیگر کشورها برد، نمونهگیری نویسندگان نیز شمارههای اندکی از این مجله را شامل میشود که برای روش تحقیقِ تحلیل شکل و محتوی کافی نیست، خطای در نمونهگیری از دیگر دلایلی است که منجر به نتیجهگیری نادرست توسط نویسندگان شده است.
در آخرین مقالهی کتاب هم که نویسنده طبقهی متوسط را اصلیترین نیروی انقلابی در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران میداند، تعریف مشخصی از طبقهی متوسط ارائه نکرده است و به خصوص مشخص نساخته که منظور وی از طبقه متوسط که به زعم وی در ایران انقلاب کردند دقیقاً چه کسانی یا چه اقشار و گروههایی بودند. ضعف این مقاله همراه نبودن مدعاهای نظری آن با شواهد تاریخی و عینی است. همچنین از نظر دادههای تاریخی خطاهایی در آن به چشم میخورد، برای مثال مواجههی جدی آمریکا با انقلاب ایران را صرفاً ناشی از تسخیر سفارت این کشور در تهران میداند در حالیکه تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در تهران واکنشی بود علیه اقدامات مداخله جویانهی آمریکا در امور داخلی ایران و در واقع این آمریکا بود که از مدتها پیش دست به توطئههایی علیه انقلاب اسلامی ایران زده بود و موجب ایجاد خصومت بین دو کشور شده بود.
به لحاظ روششناختی چون کتاب مجوعهای از مقالاتی است که توسط نویسندگان مختلف نوشته شده در مجموع فاقد انسجام نظری و روشیِ لازم است و نمیتوان نتیجه گیریای را که در پایان کتاب نوشته شده است برآیندی از کل مقالات مندرج در کتاب دانست.
1 - Center for Iranian research analysis (cira)
[2] این پیش فرض در مقالات شماره های اول، دوم، سوم، ششم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم مشهودتر است.