نوید جامعه شناسی دین
مشخصات کتاب: جامعهشناسی دین؛ دربارهی موضوع. علیرضا شجاعیزند. نشرنی. 1388
در میان حوزههای جامعهشناسی، جامعهشناسی دین به جهت اهمیتی که دین همواره برای انسانها داشته جزو حوزههایی است که آثار بسیاری پیرامون آن منتشر شده است، در ایران نیز با وجود آنکه کمتر از یک قرن از تاسیس جامعهشناسی میگذرد و در بسیاری از حوزههای مطالعاتی آن هنوز ادبیات نظری و تاریخی کافی شکل نگرفته است، اما در حوزهی جامعهشناسی دین و به طور کل اندیشیدن اجتماعی پیرامون دین ترجمههای قابل اعتنایی منتشر شده است، این آثار غنی هم شامل ترجمههایی از کتابهای جامعهشناسان کلاسیک چون وبر، دورکیم و زیمل میشود و هم جامعهشناسان متاخری چون همیلتون، واخ، ویلم و زاکرمن که کتابهای آنها دربارهی جامعهشناسی دین توسط مترجمان مختلف ایرانی ترجمه شده است. علاوه بر این کتابهای متعدد دیگری حول موضوع دین از منظرهای گوناگون فلسفی، روانشناختی و کلامی ترجمه شده که بیارتباط با مباحث مطرح در جامعهشناسی دین نیستند، مجموعه این کتابها موجب شدهاند تا منابع مناسبی در اختیار علاقهمندان به موضوع دین قرار گیرد که پاسخگوی برخی از دغدغههای فکری آنها باشد، اما در میان اندیشمندان ایرانی دین با وجود آنکه در حوزههای فلسفه، الهیات و کلام کسانی بودهاند و هستند که آثار درخوری در خصوص دین منتشر ساختهاند اما در حوزهی جامعهشناسی دین در مقایسه با سایر رشتهها و منظرها که به مطالعهی دین میپردازند آثار به مراتب کمتری منتشر شده است.
انتشار جلد نخست کتاب «جامعهشناسی دین» نوشتهی علیرضا شجاعیزند اما نویدی برای نضجگیری مطالعات جامعهشنتاختی دین در ایران است. کمتر حوزهای از حوزههای جامعهشناسی ایران بهرهمند از کتابهایی است که جامعهشناسان ایرانی با نگارش آن پایههایی قابل اتکا برای رشد آن حوزه ی جامعهشناسی در ایران ایجاد کرده باشند، شجاعیزند که پیشتر با نگارش کتابهای «مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی دین»، «دین، جامعه و عرفی شدن»، عرفیشدن در تجربه اسلامی و مسیحی»، «تکاپوهای دین سیاسی»، «برهه انقلابی در ایران» و همچنین مقالههایی در مجلههای دانشگاهی علوماجتماعی، ادبیات و منابع مناسبی برای بنیانگذاری جامعهشناسی دین در ایران فراهم کرده بود، با انتشار مجموعهی 5جلدی «جامعهشناسی دین»، جامعهشناسی ایران را در حوزهی دین صاحب ادبیاتی قابل اعتنا خواهد کرد.
کتاب «جامعهشناسی دین» با عنوان فرعی «درباره موضوع» نخستین جلد از مجموعه ای 5جلدی است که پاییز سال گذشته توسط نشرنی منتشر شد، آنگونه که نویسنده در مقدمه کتاب گفته جلد دوم این مجموعه نیز دربارهی موضوعشناسی جامعهشناسی دین خواهد بود و جلدهای بعدی به ترتیب با موضوعهای روششناسی مطالعات دین، رهیافتهای نظری به دین و مسائل اجتماعی دین در فواصلی یک ساله منتشر خواهد شد.
« جامعهشناسی دین؛ دربارهی موضوع» متشکل از چهار فصل است که نویسنده در فصل نخست به مباحث پایهای چون پیشینه، پیشفرضها، علوم دینپژوهی و آرای کلی جامعهشناسان دین میپردازد، در فصل دوم شجاعی زند منشا و تحول دین و ریشهی دینداری را مورد بحث قرار داده و نهایتاً در دو فصل پایانی به تشریح مطالب پیرامون تعریف دین پرداخته است.
نویسنده در این کتاب ضمن بررسی آثار و مطالب پیشین موجود دربارهی هریک از مباحث مطرح شده به دستهبندی مطالب، وارسی و نقد آنها پرداخته و در نهایت نظرات و مطالب تکمیلی خویش را بدانها افزوده است.
فصل اول تحت عنوان «جامعه شناسی دین» را به نوعی میتوان نگاهی از منظر جامعهشناسی معرفت به آنچه دانست که به نام اندیشههای اجتماعی دین شکل گرفت و در نهایت امروزه به نام جامعهشناسی دین شناخته میشود البته این نگاه معرفتشناختی نویسنده را در بسیاری دیگر از مباحث کتاب نیز میتوان یافت. نویسنده در این فصل با طرح پیشینهی مطالعات مربوط به دین به فرآیند شکلگیری جامعهشناسی دین میپردازد و انتقاداتی را که به چگونگی مطالعات اولیه دین توسط جامعه شناسان وارد است بیان میکند. نویسنده در این فصل مروری دارد بر چگونگی حضور دین در عرصه تاملات انسان ها و تاریخچه ای که مطالعات دین تاکنون سپری کرد است. نویسنده معتقد است زمینه ی مناسب برای به دست آوردن استقلال نسبی و جدا شدن جامعه شناسی دین از جریان عمومی جامعه شناسی از طریق رسیدن به تناوری و تراکمی به حد تکافو در ادبیات جامعه شناسانه پیرامونِ موضوعِ دین فراهم شده است. (ص 16)
در فصل دوم موضوع منشا دین و ریشه دینداری در مباحث مردمشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان و خطاهای موجود در این بررسیها بیان شده است، در گفتار بعدی بشری یا الهی بودن منشا دین مطرح شده و در آخرین گفتار این فصل به روند تکاملی، تنازلی یا رفت و برگشتی بودن دین پرداخته شده است.
دو فصل پایانی به تعریف دین اختصاص دارد که در آن تعاریف مختلف از دین توسط متالهان، مورخان، مردمشناسان، جامعهشناسان، فلاسفه و ... مورد نقد و بررسی قرارگرفته، در گفتار دیگر این فصل تفاوت دین با برخی مفاهیم مترادف با آن نظیر ایمان، مکتب، مذهب و... ذکر شده، رهیافتهای نظری گوناگونی که به تعریف دین پرداختهاند دیگر گفتار این فصل کتاب محسوب میشود که شامل طرح مباحث تحویلگرایی، کارکردگرایی، نمادگرایان، لاادریگران و ... است. در گفتار «گونهشناسی انواع تعاریف دین» تعاریف تحویلی و غیرتحویلیِ دین مطرح شده و پس از آن تعاریف موردی اندیشمندانی چون کانت، هگل، هابز، فوئرباخ، راسل، مارکس، کنت، دورکیم، زیمل، برگر و ... از دین بگونهای مختصر ذکر شده و در نهایت گفتار پایانی کتاب است که شجاعی زند تعریف خود از دین را در آنجا ارائه میدهد، طبق تعریف وی از دین، «دین یعنی فراروی، از مادیت، منیت و از موقعیت». (ص250) شجاعی زند معتقد است «فراروی اشاره به سیری دارد که انسان به کمک دین از مضایق و کوتهی به گشایش و فرهّی میپیماید و از دیگر موجودات و همگنان ناپایبند، تمایز نوعی و تشخص وجودی پیدا میکند.» (ص248)
کتاب «جامعه شناسی دین؛ دربارهی موضوع» به عنوان نخستین جلد از پنجگانهای که قرار است منتشر شود نوید فراهم شدن ادبیات و منابع نظری غنی در یکی از حوزههای جامعهشناسی است که به دلیل ساختار جامعه ایران اهمیت ویژهای برای جامعه و جامعهشناسی ایران دارد.
نقد کتاب
· نویسنده در فصل اول کتاب به هنگام بیان انتقاداتی که به مطالعات اولیه جامعه شناسان درباره ی دین وارد است مواردی چون تحویلگرایی، تقلیلگرایی، تعمیمگرایی و ... را بر می شمارد که به کل جامعهشناسی در اولین دهههای شکلگیریاش وارد است و لزوما مختص به جامعه شناسی دین نیست، به علم جامعه شناسی از آغاز پیدایشش تا حال حاضر انتقاداتی وارد است که شامل تمام حوزه های پژوهشی آن می شود و لزوما منحصر به حوزه ی جامعه شناسی دین نیست. لذا تحویل گرایی، تقلیل گرایی و تعمیم گرایی را تنها در کار جامعه شناسانی که به دین پرداخته اند دیدن صحیح به نظر نمی رسد و تمام جامعه شناسان اولیه در تمامی حوزه های مطالعاتی جامعه شناسی چنین ضعف هایی داشته اند.
· نویسنده جامعه شناسان کلاسیک را دارای تمایلات ملحدانه نسبت به دین دانسته است(ص 14)، اما مروری بر آثار منتشره ی جامعه شناسان کلاسیکی نظیر دورکیم، وبر، مارکس و زیمل نشان می دهد که آنها فاقد چنین نگاهی نسبت به دین بوده اند، دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» و کتاب «خودکشی»، وبر در کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری» و کتاب «جامعه شناسی دین» و زیمل نیز در مقالات برجای مانده از وی نگاهی مثبت و خوشبینانه به دین داشته اند،فقط مارکس را شاید بتوان دارای موضعی منفی نسبت به دین دانست.