پیامدهای فولاد مشگینشهر
[منتشر شده در شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی، ساوالان خبر، مشکین رسا، مشکین فردا، کیهان مشکین، خیاو نیوز و سماط]
خرداد 1393 بود که کلنگ احداث مجمتع «آهن و فولاد سبلان» در مشکینشهر با سرمایهگذاری محمدرضا زنوزی، در زمینی 72 هکتاری به زمین زده شد. زنوزی در مراسم کلنگزنی این مجتمع تاکید کرد که اینبار این کارخانه را بدون تسهیلات بانکی خواهد ساخت و از هیچ بانکی وام نخواهد گرفت. پیامدهای محیط زیستی این مجتمع که قرار است بزرگترین مجتمع فولادسازی شمالغرب کشور شود؛ نمونهای پرتکرار از بیتوجهی به مکانیابی و آمایش سرزمین در صنایع بزرگ کشور است. همانند بسیاری از طرحهای صنعتی کشور در این طرح نیز فقط منفعتاندیشی اقتصادی کوتاهمدت به چشم میخورد و پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی و منافع بلندمدت اقتصادی این طرح فراموش شده است.
1. کارخانههای فولادسازی نیاز به آب بسیاری دارند و به همین خاطر بدیهیترین اصل در خصوص مکانیابی این قبیل کارخانهها احداث در نقاطی است که آب فراوان وجود دارد. امروزه در سراسر دنیا به خاطر همین مسأله فقط در کنار سواحل دریاها اجازهی احداث کارخانهی فولادسازی را میدهند تا آب فراوانی که برای کارخانهی فولادسازی لازم است از آب شور دریا تامین شود، اما متاسفانه این اصل بدیهی و اولیه در مورد فولاد مشکینشهر دیده نشده است و در منطقهای که هم اینک نیز کمبود شدید آب برای مصارف کشاورزی و آب شرب وجود دارد کارخانهای با مصرف آب فراوان احداث میشود. مشکینشهر از جمله قطبهای تولید محصولات باغی در استان اردبیل است و در حال حاضر نیز باغداران این منطقه با کمبود آب برای آبیاری زمینهای خود مواجه هستند؛ حال در این شرایط کدام منطق اجازه میدهد در منطقهای کمآب کارخانهای با مصرف آب فراوان احداث شود؟
فعالین عرصه فولاد در ایران میدانند که بندرعباس به عنوان قطب تولید این صنعت در ایران انتخاب شده است و علت این انتخاب بیش از هر چیز مجاورت این شهر با دریا است تا آب فراوان مورد نیاز در این صنعت از آب شور دریا تامین شود نه از آب شیرینی که در حال حاضر مهمترین بحران کشور است. در حال حاضر چندین کارخانه مرتبط با این صنعت در بندرعباس مستقر است و بدون لطمه زدن به منابع آبی به فعالیت میپردازند.
نمونههای متعددی از پیامدهای مخرب مکانیابی غلط صنایع فولاد در ایران وجود دارد. کارخانههای فولاد و آهن اصفهان آیینهی تمام نمای عبرت برای مکانیابی صنایع ایران است. کارخانههایی که مصرف آب فراوان دارند به جای اینکه در کنار دریا احداث شوند در منطقهای کم آب و خشک همچون اصفهان احداث شدهاند و حال بعد از گذشت چندین سال از احداث آنها مشخص شده است که اصفهان مکان مناسبی برای فولادسازی نیست. کارخانجات فولادسازی اصفهان از اصلیترین دلایل خشک شدن زایندهرود هستند. به دلیل مصرف بالای آب در کارخانههای فولادسازی اصفهان بخش عمدهای از آب زایندهرود در این کارخانهها مصرف میشود و شهر و مردم اصفهان از زایندهرود محروم شدهاند. فولاد مشکینشهر نیز چنین پیامد اسفناکی برای مشکینشهر خواهد داشت. به قیمت تامین آب مورد نیاز این کارخانه بسیاری از زمینها و مردم مشکینشهر از آب محروم خواهند شد.
طبق اعلام زنوزی فولاد مشکینشهر در فاز اول به 80 لیتر در ثانیه آب نیاز دارد که با تکمیل سه فاز بعدی؛ آب مورد نیاز آن بیشتر هم خواهد شد. بنا به تصمیم مدیران استان اردبیل بخشی از آب مورد نیاز این طرح از سد سبلان و بخشی هم از طریق احداث چاه در محوطهی 72 هکتاری کارخانه تامین خواهد شد. سد سبلان که قرار است بخشی از آب کارخانه فولاد را تامین کند به گفتهی مدیرعامل شرکت آب منطقهای اردبیل در سال 1393 به دلیل خشکسالی و کاهش بارندگی توان آن به کمتر از 26 میلیون متر مکعب کاهش یافته است در حالی که ظرفیت ذخیرهسازی آن 150 میلیون متر مکعب است. حال با این وضعیت وخیمی که سد سبلان دارد کدام عقلانیت اجازه میدهد که محل مصرف جدیدی برای آن تعیین شود؟
در شرایطی که سطح برداشت از سفرههای زیرزمینی آب کشور به شرایط بحرانی رسیده است و 110 میلیارد مترمکعب کاهش در سطح آبهای زیرزمینی داریم؛ متاسفانه مجوز حفر چاه برای این مجتمع صادر میشود تا بیش از پیش شاهد برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی باشیم.
به گفتهی معاون حفاظت و بهرهبرداری شرکت آب منطقهای اردبیل، 600 میلیون متر مکعب کمبود در آبهای زیرزمینی دشت اردبیل وجود دارد و سالانه 15 میلیون مترمکعب هم به این مقدار افزوده میشود، حال در چنین شرایطی آیا منطقی است که مجوز حفر چاه به کارخانهی فولاد مشکینشهر داده شود؟ طبق اعلام فرماندار مشکینشهر در سال 1393، 50 روستای این شهرستان با مشکل جدی کمبود آب شرب مواجه هستند و به گفتهی معاون بهرهبرداری شرکت آب منطقهای اردبیل بیشترین خسارت کم آبی در استان اردبیل مربوط به دشت مشکینشهر و مغان است که منجر به عدم امکان کشت دوم در بخش عظیمی از زمینهای این مناطق شد. تمامی این آمارها گویای این امر است که نه فقط مشکینشهر بلکه کل استان اردبیل درگیر بحران کمبود آب است و به هیچ وجه نباید بر تقاضای مصرف آب در چنین منطقهای افزود.
پیامدهای مخرب کارخانههای فولاد و ذوب آهن اصفهان بر منابع آبی آن منطقه و خشک کردن زایندهرود توسط این صنایع تجربهای تلخ برای هر مدیری است که اجازهی احداث مجتمع فولادسازی در منطقهای کمآب را میدهد.
علاوه بر تجربه تلخ کارخانههای فولادسازی اصفهان؛ نیروگاه برق شهید مفتح منطقهی فامنین همدان نیز هشدار دیگری برای مدیرانی است که اجازهی حفر چاه به کارخانهی فولاد مشکینشهر را دادهاند. در نیروگاه برق شهید مفتح همدان، چاههایی برای تامین آب مورد نیاز برجهای خنککننده احداث شده است که به دلیل حجم بالای استخراج از این چاهها؛ آب کافی برای آبیاری زمینهای کشاورزی اطراف نیروگاه وجود ندارد و این زمینها به تدریج خشک شده و دچار فرونشست شدهاند. این تجربه هم نشان میدهد که حفر چاه ابدا راهکار مناسبی برای تامین آب صنایع آببری چون فولاد و نیروگاه نیست و پس از گذشت چند سال نابودی زمینهای کشاورزی، فرونشست زمین و مهاجرت روستاییان به دلیل عدم امکان کشاورزی در چنین مناطقی رخ خواهد داد.
2. دومین پیامد مخرب کارخانههای فولادسازی آلودگی هوای بسیار این صنایع است. باز هم پیامدهای صنایع فولاد اصفهان نمونه بارزی از آلایندههای بالای این صنعت است. از مهمترین دلایل آلودگی هوای شهر اصفهان وجود کارخانههای فولاد در اطراف آن است و حتی با وجودی که فاصلهی چندین کیلومتری با شهر دارد اما به دلیل حجم بالای آلایندگی تاثیر مخربی بر هوای شهر اصفهان میگذارد. همچنین در زمینهای اطراف کارخانههای فولادسازی اصفهان به دلیل سرب بسیاری که از این کارخانهها منتشر میشود درختان و گیاهان بسیاری نابود شدهاند و چیزی جز بیابان در اطراف کارخانههای فولاد باقی نمانده است. شهر اراک نیز دیگر قربانی صنایع آلاینده این شهر از جمله آلومینیومسازی است و کارخانههای بزرگ اطراف این شهر هم عملکردی مشابه صنایع آهن و فولاد اصفهان دارند. حال اگر فولاد مشکینشهر هم افتتاح شود؛ شهرها و روستاهای اطراف این کارخانه همچون اراک و اصفهان در میان انبوهی از آلایندههای خطرناک گرفتار خواهند شد و صدها هکتار از زمینهای کشاورزی اطراف این کارخانه به دلیل آلایندگی بالای این کارخانه نابود خواهند شد.
محتوای این متن به معنای مخالفت با هرگونه سرمایهگذاری در مشکینشهر و استان اردبیل نیست بلکه به معنای دقت و مطالعهی بیشتر برای انتخاب نوع صنایع با توجه به مقتضیات مکانی است.
نه فقط مشکینشهر بلکه کل استان اردبیل به دلیل کمبود منابع آبی مکان مناسبی برای احداث کارخانهی فولاد نیست و بهتر است صنعتی مناسب با ویژگیهای استان اردبیل برای آن انتخاب شود. با توجه به فعالیت محمدرضا زنوزی مطلق در عرصههای مختلف صنعتی مسلما وی توان تغییر این طرح و جایگزینی آن با صنعتی همخوان با استان اردبیل را دارد. و اگر هم فقط قصد فعالیت در عرصه فولاد را دارد به خاطر دوام کارخانه خودش، به خاطر حفظ محیطزیست، به خاطر حفظ منابع آب شیرین و به خاطر آیندهی ایران بهتر است کارخانة خود را در سواحل جنوبی کشور احداث کند.
هرچند ممکن است در بدو امر آب مورد نیاز کارخانهی فولاد مشکینشهر تامین شود ولی در سالهای آتی با روند نگرانکنندهی منابع آبی کشور مسلما امکان تامین آب مورد نیاز کارخانه به مراتب دشوارتر و چه بسا در نهایت غیرممکن نیز خواهد شد و به همین دلیل بهتر است زنوزی از هم اکنون این مسأله را در نظر داشته باشد تا در آینده زیانهای کلانی را متحمل نشود.
شاید در حال حاضر کشاورزان اطراف کارخانه متوجه پیامدهای این کارخانه بر زراعت و سلامتشان نباشند ولی در سالهای آتی که عوارض آن هویدا شد؛ درگیریها و کشمکشهای متعددی با این کارخانه بر سر میزان آب مصرفی و آلایندههای منتشره توسط کارخانه خواهند داشت و از این حیث باید از هم اکنون منتظر وقوع چالشهای امنیتی و اجتماعی بر سر این کارخانه بود.
این کارخانه هرچند باعث اشتغال چند نفر خواهد شد ولی باعث بیکاری افراد به مراتب بیشتری در بخش کشاورزی مشکینشهر هم خواهد شد. چرا که هم آب زمینهای کشاورزی مشکینشهر را خواهد بلعید و هم با انتشار آلایندههای زیستمحیطی فراوان صدها هکتار درخت و محصول باغی را در سالهای آینده نابود خواهد کرد.
مسلما سد سبلان و سفرههای زیرزمینی کفاف تامین آب کارخانهی فولاد مشکین را نخواهد کرد و مدیران آبی کشور بعد از گذشت چند سال دست به اقدام اشتباه دیگری برای تامین آب این کارخانه خواهند زد و احتمالا این تصمیم اشتباه طرح انتقال آب از رودخانه خیاو چایی در نزدیکی این کارخانة در حال احداث خواهد بود. امروزه در تداوم سلسله اشتباهات مدیران آبی کشور طرحهای انتقال آب از مکانی به مکان دیگر شدیدا مد شده است! مسلما مدیرانی که هم اینک اجازهی احداث کارخانهی فولاد مشکینشهر را میدهند در سالهای آینده نیز با توجیهاتی مشابه به فکر انتقال آب از رودخانههای مجاور خواهند افتاد و آن زمان است که رودخانة خیاو چایی نیز به سرنوشت زایندهرود دچار خواهد شد و با خشک شدن خیاو چایی؛ پارک زیبای جنگلی مشکینشهر در اطراف این رودخانه هم قربانی کارخانهی فولاد خواهد شد تا در آیندهای نه چندان دور مشخص شود که این کارخانه بیشتر از آنکه آهن را ذوب کند؛ سلامت مردم مشکینشهر، منابع آبی، باغات، رودخانه خیاو چایی و پارک جنگلی مشکینشهر را ذوب کرده است.