مسیری برای سانسور ملی در ایران
[منتشر شده در شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی]
در دهم تیرماه 1394 مقالهای با عنوان «راهبردی برای بهبود تصویر ملی ایران» به قلم دکتر حسامالدین آشنا در شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی منتشر شد. ایدهی محوری این مقاله پیشنهاد تشکیل «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» در زیرمجموعهی شورای عالی امنیت ملی با هدف بهبود تصویر ملی ایران بود. در متن حاضر نکاتی در نقد این پیشنهاد نوشته شده است.
![](http://npps.ir/Media/Image/1394/08/16/635824876454666976.jpg)
- تاکنون مواجهه شورای عالی امنیت ملی با رسانهها جز این نبوده که در رویدادهای خاص دستور منع انتشار برخی اخبار در رسانههای داخلی را داده است، تصویر موجود از شورای عالی امنیت ملی در نزد افکار عمومی و رسانههای داخلی چنین تصویری است. حال ورود شورای عالی امنیت ملی به مدیریت افکار عمومی این ذهنیت را نزد رسانهها به وجود خواهد آورد که قصد امنیتی کردن و محدودسازی فضای رسانهای و انتشار اخبار و اطلاعات را دارند.
- با توجه به ماهیت امنیتی شورای عالی امنیت ملی و غلبهی نگاه امنیتی در آن؛ ورود این شورا به عرصهی مدیریت افکار عمومی این احتمال را دارد که پیامد شکلگیری چنین ستادی در زیرمجموعهی آن امنیتی کردن فضای رسانهای و ایجاد محدودیت برای رسانهها شود. شاید در دولت فعلی «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» از اهداف اولیه ترسیم شده برای آن منحرف نشود ولی تضمینی نیست که در دولتهای بعدی هم این ستاد به بهانه بهبود تصویر ایران در عرصه جهانی و مقابله با سیاهنمایی به سمت امنیتی و محدود کردن فضای رسانهای نرود. ایجاد چنین ستادی در یک ارگان امنیتی ریسک بالایی دارد و ممکن است در آینده پس از غلبه رویکرد امنیتی در این ستاد، اقدام برای امنیتی کردن فضای رسانهای کارکرد پنهان این ستاد شود.
- همانگونه که در ابتدای طرح پیشنهادی هم اشاره شده، تصویری که از ایران در رسانههای خارجی ارائه میشود بیشتر کشوری است که تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی است. وقتی که تصویری امنیتی از کشوری ارائه میشود برای زدودن این تصویرسازیِ امنیتیِ غیرواقعی باید کار غیرامنیتی کرد، نه اینکه عالیترین دستگاه امنیتی آن با ورود به این قضیه بیش از پیش به چهره امنیتی دامن بزند. زدودن چهره امنیتی از تصویر یک کشور و جامعه مجری غیرامنیتی میطلبد. نمیتوان از جمعی که نظامیها و امنیتیها جو غالب آنرا تشکیل میدهند و در قالب ساختاری امنیتی متشکل شدهاند انتظار داشت که از تصویر ایران امنیتزدایی کنند. مداخله امنیتیها نه تنها گرهی از مشکل نخواهد گشود بلکه بر شدت آن خواهد افزود.
- در ساختار نظام اداری کشور موازیکاری بسیاری بین دستگاههای دولتی وجود دارد و مرسومترین (و تقریبا تنها) شیوه برای حل این امر شورای عالیسازی بوده است. شوراهای عالی متعددی در کشور وجود دارد، به حدی که همین شوراهای عالی که برای رفع موازی کاریهای موجود بین دستگاههای دولتی به وجود آمدهاند خود با شوراهای عالی دیگری موازی کاری دارند. تقریبا در کنار هر شورای عالی موجود در کشور میتوان چند شورای عالی دیگر را هم نام برد که با هم تداخل وظایف و اهداف دارند. «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» به نوعی همان بازتولید ساختارهای مشابه شوراهای عالی است و با توضیحات مقدماتی که در این طرح داده شده به نظر میرسد با شوراهای عالی متعددی تداخل وظایف و اهداف دارد. برخی از این شوراهایی که به نظر میرسد اهداف و وظایف آنها با «سارا» تداخل دارد عبارتند از:
- شورای عالی اطلاعرسانی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فناوری اطلاعات و ارتباطات، شورای راهبردی روابط خارجی ایران، شورای سیاستگذاری صدا و سیما و شورای هماهنگی اطلاعات.
- اگر چنین پیشنهادی با این حجم گسترده از تداخل اهداف و وظایف با نهادهای موجود در کشور؛ توسط فردی عادی مطرح میشد چندان جای اشکال نبود ولی پیشنهاد آن توسط مشاور رئیسجمهور جای تامل دارد.
- همانگونه که در متن طرح نیز آمده دستگاههای دولتی متعددی در بحث ارائه تصویر ایران در نزد افکار عمومی جهانی درگیر هستند و نامناسب بودن تصویر جهانی ایران نشان از ضعف عملکردی و موازیکاری آنها دارد. با استدلال عدم وجود هماهنگی بین دستگاههای اجرایی و موازیکاری بین آنها نسخهی همیشگی تشکیل ستاد هماهنگی، شورای عالی، نهاد هماهنگی (و اسامی دیگری مشابه این) برای هر حوزه موضوعی صادر شده است ولی کمتر نشانی از بهبودی در وضعیت نظام بروکراسی ایران دیده میشود.
- تجربه تشکیل دهها شورای عالی موجود در کشور نشانگر آن است که ضعف عملکردی دستگاههای دولتی با تشکیل شورای عالی در جایگاهی فرادست آنها برطرف نمیشود. برای ایجاد هماهنگی و تعامل بین دستگاههای دولتی باید در فکر راهکاری غیر از شورای عالیسازی بود. به خاطر عملکرد ضعیف دستگاههای موجود نباید دستگاه جدیدی ایجاد کرد، بلکه باید ایرادات دستگاههای موجود را رفع کرد.
- در ابتدای متن دکتر حسامالدین آشنا که طرح مسئله و مشکلات انجام میشود فقط به تصویر ارائه شده از ایران در خارج از کشور اشاره شده و شواهدی مبنی بر منفی بودن تصویر موجود از ایران در نزد افکار عمومی خارجی ارائه شده ولی در صفحات بعدی که پیشنهاد تشکیل «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» مطرح شده به لزوم مدیریت افکار عمومی داخل کشور نیز اشاره شده است، به خصوص در بند آخر که اولویتهای موضوعی مطرح شده؛ برخی از موارد، مربوط به مدیریت افکار عمومی داخلی است. یعنی این پیشنهاد در تشریح مشکل گفته است که خارجیها تصویری منفی از ایران دارند ولی در بیان راهحل به لزوم مدیریت افکار عمومی داخلی هم اشاره کرده است. مدیریت افکار عمومی داخلی همان دستاویزی است که به بهانهی آن «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» میتواند اقدام به سانسور و ایجاد محدودیت برای رسانههای داخلی کند. اساسا «افکار عمومی» و «مدیریت» دو مفهوم مانعهالجمع هستند و اگر قرار باشد افکار عمومی مدیریت شود دیگر نمیتوان نام آنرا عمومی نهاد. ماهیت و هویت افکار عمومی به آزاد و متکثر بودن آن است و مدیریت افکار عمومی تلویحا به معنای کنترل و سانسور آن است.
- نقل مشهور است که در اوایل انقلاب اسلامی وقتی طراحان ساختار وزارت اطلاعات اقدام به تاسیس آن میکردند، بر سر اینکه این دستگاه زیرمجموعه کدام بخش از حاکمیت باشد اختلاف نظرهایی وجود داشت ولی در نهایت با در نظر داشتن این ملاحظه که امکان پاسخگویی و نظارت بر این دستگاه وجود داشته باشد، در قالب وزارتخانه و زیرمجموعهی دولت قرار گرفت تا از طریق مجلس شورای اسلامی بتوان بر آن نظارت داشت و جلوی انحرافات و سواستفادههای احتمالی در این دستگاه حساس را گرفت. حال با توجه به این تجربهی تاریخی باید در مورد «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» هم احتیاط لازم را در نظر داشت و با دوراندیشی کافی شمشیری دولبه نساخت که نه تنها تصویر ملی ایران را بهبود نمیبخشد بلکه محتمل است برای امنیتی کردن و محدود ساختن رسانهها و افکار عمومی به کار رود.
در نهایت باید گفت که به اعتقاد نگارنده بهبود تصویر ملی ایران و بسیاری دیگر از مسائل کشور بیش از هر چیز از مسیر اصلاح بوروکراسی ناکارآمد ایرانی میسر است. با جمع کردن چند سازمان بروکراتیک در ساختاری فرادست که خودشان مشکل و مولد مشکل هستند، نمیتوان تصویر ملی ایران را زیباتر کرد. نشاندن دستگاههای رسانهای و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ستادی متعلق به عالیترین مرجع امنیتی کشور باعث اشاعه فضای امنیتی در عرصههای فرهنگی و رسانهای خواهد شد و تصویر ملی ایران را مخدوشتر از وضعیت فعلی خواهد کرد.