بازگشت ترکیه به سمت غرب
[ترجمهای منتشر شده در هفتهنامه وطن یولی]
کمال کیریشجی (پژوهشگر اندیشکده بروکینگز)
اگرچه ترکیه در دوران جنگ سرد، به عنوان عضو مورد اعتماد دنیای غرب شناخته شد اما اخیرا اقدامات و ترجیحات ترکیه با سیاستهای کشورهای اروپایی و آمریکایی تفاوتهایی داشته است. در سوریه، سیاستهای ترکیه به خصوص بعد از پیشرفت داعش در منافات با سیاستهای ایالات متحده بوده است. دولت ترکیه بر اولویت تغییر رژیم اسد در سوریه نسبت به چیرگی بر گروه داعش تاکید کرده؛ که این امر حتی منجر شد ترکیه تهدید به اخراج از پیمان ناتو شود. سکوت ترکیه دربارهی حمله روسیه به اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه و نیز اشتیاق این کشور به داشتن روابط اقتصادی نزدیکتر با روسیه، پرسشهایی را در خصوص تعهد ترکیه نسبت به ارزشهای دنیای لیبرال غربی برانگیخته است.
عدم تمایل ترکیه برای الحاق به غرب با آغاز بحران مالی جهان در سال 2007 و 2008 شروع شد و با حمله روسیه به گرجستان در آگوست 2008 ادامه یافت. رهبران ترکیه به این نتیجه رسیدند که غرب ضعیف و ناتوان است و ترکیه دیگر نیازی به غرب ندارد و خواهان الحاق به آن نیست. به تدریج نخبگان حاکم ترکیه مسیری مستقل از الگوهای شرکای فرا آتلانیکیشان دربارهی موضوعات مختلف ترسیم کردند. برای مثال در سال 2010 ترکیه به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران رای نداد، به تازگی نیز ترکیه از پیوستن به تحریمها علیه روسیه امتناع کرد و از حضور در ائتلاف نظامی علیه داعش خودداری کرد.
در داخل این تغییر از طریق اطمینانی که نخبگان حاکم از پیروزیهای پی در پی انتخاباتی از سال 2002 به بعد و عملکرد اقتصادی خوب به دست آوردهاند ناشی شده است. برخلاف دولت سابق، آنها خودشان را گرفتار دستورالعملهای قدیمی سیاست خارجی مانند عدم درگیری در امور داخلی کشورهای جهان سوم و تعهد به اتحاد با کشورهای اروپایی و آمریکایی نکردند. آنها به شکل فزایندهای پیمانهای محکم با کشورهای عرب و مسلمان بستند. در بهار عربی 2011 ترکیه مدلی متمایل به سیاست خارجی مستقل شناخته شد.
دولت ترکیه در جست و جوی روابط نزدیکتر با کشورهایی نظیر برزیل، روسیه، هند و چین و مشتاق به پیوند با آنها است. برای مثال در حالی که معترضان در شهر کیف در نوامبر 2013 در حمایت از پیوند اوکراین با اتحادیه اروپا به خیابانها آمدند؛ نخستوزیر ترکیه اردوغان از رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین درخواست کرد ترکیه را درون اتحادیه اوراسیا بپذیرد. اردوغان گفت که ترکیه از انتظار برای پیوستن به اتحادیه اروپا خسته شده است.
سخنان اردوغان دربارهی اتحادیه اروپا با سرخوردگی عمومی ایجاد شده در ترکیه تشدید شده است. طبق یافتههای پیمایش صندوق مارشال آلمان دربارهی روندهای فرا آتلانتیک2010 موافقت مردم ترکیه با این جمله که «عضویت در اتحادیه اروپا امر خوبی است» از 73 درصد در سال 2004 به 30 درصد در سال 2010 کاهش یافته است. این نظرسنجی گسترده همچنین به حمایت جدی ترکیه از بهار عربی و مخالفت با دولت بشار اسد مشروعیت بخشید. اعتقاد به اینکه نظم جدیدی در خاورمیانه در حال ظهور است روابط پرتنش با بسیاری از دولتهای منطقه از مصر و اسرائیل گرفته تا عراق، سوریه و لیبی را توجیه میکند.
این تحولات درست در زمانی رخ داد که دولت ترکیه در داخل اقداماتی انجام میداد که اعتبار دموکراتیک این کشور را در خارج خدشهدار میکرد. از آنجایی که افراد بسیاری انگیزهها و سیاستهای ترکیه در منطقه را زیر سوال بردند، تصویر مثبت ترکیه سریعا از بین رفت. ترکیه به عنوان کنشگری ظاهر شد که چندان تفاوتی با دامن زنندگان به بینظمیهای پس از بهار عربی در سراسر منطقه نداشت. اقدامات دولت ترکیه به انزوای روز افزونش در منطقه و شکست در تاثیرگذاری بر اصول سیاستخارجیاش منجر شد.
با وجود این شرایط تاسفبار، اما هنوز فرصتی وجود دارد که ترکیه به درون جامعهی کشورهای فرا آتلانتیک باز گردد و به ایفای نقش سازنده این کشور در منطقه کمک کند. واقعیت این است که مسیر مستقل ترکیه آشکارا شکست خورده است. ترکیه اینک در هلالی از هرج و مرج که در سرتاسر دریای سیاه تا خاورمیانه گسترش یافته احاطه شده است. این میزان از بینظمی طبیعتا ترکیه را به سمت متحدان سابق غربی سوق میدهد.
تا حدی مشخص شده که تجارت خارجی ترکیه تحت تاثیر هرج و مرج در منطقه قرار گرفته است. صادرات ترکیه به خاورمیانه کاهش اساسی در چند سال گذشته داشته و این روند مشابه در رابطه با روسیه و اوکراین نیز به چشم میخورد. در مقابل صادرات ترکیه به ایالات متحده و اروپا همانند صادرات به اسرائیل در حال افزایش است. تجارت خارجی برای بهبود اقتصاد ترکیه تا زمانیکه تولید ناخالص داخلی خود را تا حداکثر 50 درصد افزایش دهد حیاتی است. زمان آن رسیده که ترکیه دوباره با کشورهای فرا آتلانتیک متحد شود، این کشورها بهترین مکان برای شروع تجارت اقتصادی و خارجی هستند. در ماه مارس، ترکیه و اتحادیه اروپا پذیرفتند که اتحادیه گمرگی خود را ارتقا دهند و حتی مبادلات خود را علاوه بر تولیدات صنعتی به حوزههای کشاورزی، خدماتی و بخشهای تدارکاتی عمومی نیز گسترش دهند. امروزه، اتحادیه گمرگی گام استراتژیک مهمی برای ادغام ترکیه در اقتصاد جهانی تلقی میشود. ایالات متحده نیز باید از ارتقای این اتحادیه گمرگی حمایت کند.
ترکیه همچنین در پی ورود به «توافقنامهی مشارکت تجاری و سرمایهگذاری فرا آتلانتیک» (TTIP) است. این توافقنامه در صورتی که بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا و آمریکا فراگیر شود؛ تاثیرات مخربی روی ترکیه و برخی کشورهای طرفغرب نظیر کانادا، مکزیک، نروژ و سوئیس که دارای روابط تجاری نزدیکی با ایالات متحده و اتحادیه اروپا هستند خواهد داشت. مبرهن است که مذاکرات «توافقنامهی مشارکت تجاری و سرمایهگذاری فرا آتلانتیک» آنقدر گسترش نخواهد یافت که شامل این کشورها شود. اما آمریکا میتواند در این میان نقش سازندهای ایفا کند؛ از این طریق که به این کشورها اطمینان دهد «توافقنامهی مشارکت تجاری و سرمایهگذاری فرا آتلانتیک» سرانجام شامل مقرراتی برای صدور مجوز عضویت این کشورها در این توافقنامه خواهد شد. در مورد ترکیه؛ آمریکا میتوان این پیام را به ترکیه منتقل کند که نتیجهی ارتقای اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا میتواند گشودن درهای پیمان تجارت آزاد دوجانبه با آمریکا باشد.
ترکیه بیش از پیش به لحاظ اقتصادی با جامعه فرا آتلانتیک ترکیب شده است، این امر برای حل و فصل مسائل دشوار موجود در همسایگیاش میتواند سازنده باشد. حالا زمان آن رسیده که ترکیه برای تامین نظم در میان کشورهای همسایهاش دوباره متعهد شود. اگر غرب با مشارکت اقتصادی شروع کند، بقیه کشورها برای تداوم آن اطمینان خواهند داشت.