[این یادداشت دی ۱۴۰۰ نوشته شده و دادههای آن مربوط به آن تاریخ است.]
از زمان اعلام رسمی نخستین مورد ابتلا به ویروس کرونا در ایران در 30 بهمن 1398 تاکنون قریب به دو سال گذشته است. اهمیت و اضطراب فراگیر پدیده آمده از همهگیری کرونا در جامعه به حدی بود که از جمله مطالبات اصلی جامعة ایران در دو سال اخیر در کنار مسائل اقتصادی؛ مقابله با این ویروس بود. به دلیل ناشناخته بودن این ویروس و همچنین بیتجربگی اغلب کشورها در مقابله با بیماریهای فراگیر، در ابتدای همهگیری حکمرانان برخی کشورها از جمله انگلستان و سوئد برنامه خود برای مقابله با این ویروس را ایمن جمعی حاصل از شیوع آن در جامعه اعلام کردند؛ اما با گذشت زمان و نرخ بالای مرگ و میر ناشی از ابتلا به این ویروس و سایر تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن به سرعت مشخص شد که سیاست ایمنی ناشی از ابتلای جمعی اشتباه هست و واکسیناسیون تنها مسیر صحیح برای مقابله با گسترش این ویروس است.
از پاییز ۱۳۹۹ بود که سرانجام تلاشهای دانشمندان برای ساخت واکسن کرونا به حد قابل قبولی از اطمینان رسید و برخی واکسنها مجوزهای استفادة اضطراری در کشورهای غربی گرفتند. روند علمی و کلی ساخت واکسن و داروها (تمامی واکسنها و داروها، نه فقط کرونا) در جهان اینگونه است که برخی کشورها با مشارکت مادی و انسانی در فرایند ساخت آن دارو یا واکسن در اولویت نخست دریافت آن دارو یا واکسن در صورت موفقیت آزمایشها قرار میگیرند، یعنی یا در فرایند مطالعاتی و آزمایشگاهی سرمایهگذاری مادی میکنند یا برخی از شهروندان آن کشور به صورت داوطلبانه در مراحل کارآزمایی بالینی شرکت میکنند و بدین صورت ضمن پذیرش ریسک امکان شکست علمی آن فرایند، در سود و زیان حاصل از تحقیقات علمی ساخت واکسن یا دارو شریک میشوند. ایران چون مشارکتی در فرایند ساخت این واکسنها نداشت طبیعتا در مراحل آغازین صدور مجوز جهانی استفاده اضطراری از برخی واکسنها در اولویت دریافت واکسن هم قرار نمیگرفت اما برای مثال امارات متحده عربی هم در تامین سرمایه مالی مطالعات ساخت واکسن مشارکت کرده بود و هم هزاران نفر از شهروندان این کشور در کارآزمایی بالینی واکسن سینوفارم چین مورد آزمایش قرار گرفته بودند و از همین رو بعد از موفقیت علمی این واکسن در اولویت دریافت آن قرار گرفتند و خیلی سریع توانستند اکثریت شهروندان کشورشان را واکسینه کنند.