این روزها که شاهد نسلکشی اسرائیل و انسانیتزدایی از فلسطینیها هستیم؛ دیدن رفتار و گفتار بخشی از جامعه و حاکمیت ایران با مهاجرین افغانستانی بیش از پیش بر اندوه و خشم و ناامیدی آدمی دامن میزند. تنها شباهت این دو رخداد در همزمانی وقوع آنها نیست؛ بلکه در اندیشه و ایدئولوژی یکسانی است که با انسانیتزدایی از فلسطینیها و افغانستانیها معتقد به اخراج آنهاست. حرف مشترک صهیونیسم و قائلین به اخراج مهاجرین افغانستانی تفاوت چندانی باهم ندارد: «این سرزمین من است و دیگری باید برود»، تفاوت فقط در ابزار و روش است وگرنه مدعا همان است. مقایسۀ نسلکشی صهیونیسم و اخراج مهاجرین افغانستانی قیاسی معالفارق نیست؛ بلکه اندیشهای است که فقط شدت و مکان اجرای آن فرق میکند و هر دو استدلالها، ارزشها و اهداف مشابهی دارند. هر دو با «دیگری»سازی و طرد گروهی از انسانها قائل به فرودستی «دیگری» و برتری و اولویت خویش است. اندیشهای که قوم یهود را قوم برگزیده میداند ترجمان غلیظتر اندیشهای که میگوید: «هنر نزد ایرانیان است و بس».
نتیجه و پیامد نسلکشی تمام عیار اسرائیل در فلسطین و اوجگیری پروپاگاندا علیه افغانستانیها در ایران یکسان است. در هر دو پدیده با موجی از انسانزدایی، تولید نفرت، دیگریسازی، نژادپرستی، طرد کردن، خودشیفتگی جمعی، منافع اقتصادی، ذهنیت ایدئولوژیک، هراسافکنی و ... مواجهیم.
هر دو این رخدادها چنان غیرانسانی و غیراخلاقی است که نمیتوان خشمگین نشد و ادعای بیطرفی علمی داشت. نمیتوان سکوت کرد و در کناره به مشاهده و مطالعۀ صرف آنها پرداخت. این روزها مهاجرین افغانستانی در ایران بیپناهی بیسابقه، مظلومیت مضاعف و مصائب متعددی را به مانند مردم فلسطین، لبنان، یمن و سوریه تجربه میکنند. افغانستانیها شاید در ایران زیر بمباران جنگندههای نظامی نباشند ولی قطعا زیر بمباران رسانهای، آزار سیستماتیک و تبعیض نهادینهای هستند که خواهان بازگشت آنها به زیر آوار اندیشۀ سیاه طالبان و داعش است. به راستی چه تفاوتی میان اندیشۀ طالبانی که زنان را از تحصیل محروم میکند با اندیشۀ ایرانیانی است که معتقدند کودکان افغان نباید در مدارس ایرانی درس بخوانند؟ چه فرقی است میان صهیونیسمی که نرخ باروری فلسطینیها را خطری برای بقای اسرائیل میداند؛ با بمباران رسانههای ایرانی که نرخ باروری مهاجرین افغانستانی را خطری برای جمعیت ایران بازنمایی میکند؟ چه فرقی است میان سیاست ممنوعیت برخی استانهای ایران برای اقامت و تردد مهاجرین افغانستانی با سیاستی که فلسطینیها را در زندان بزرگی به نام غزه و کرانه باختری محبوس میکند و برای تردد بین شهرها آنها را از میان انبوهی از ایست بازرسیها عبور میدهد؟ چه فرقی است میان سیاستی که پیرامون فلسطینیها دیوار حائل میکشد با سیاستی که در مرزهای شرقی دیوار بتونی میسازد؟ چه فرقی است میان ذهنیتی که مهاجرین افغان را عامل تمام جرایم و آسیبهای اجتماعی ایران میداند؛ با ذهنیت صهیونیسمی که فلسطینیها را وحشی و انساننما خطاب میکند؟