معرفی کتاب درباره فلسطین
مشخصات کتاب
دربارة فلسطین، نوام چامسکی و ایلان پایه، ترجمة محسن عسکری جهقی، نشر ثالث، چاپ چهارم ۱۴۰۲، ۲۵۸ صفحه، قیمت ۲۲۰۰۰۰ تومان
نوام چامسکی و ایلان پایه از شاخصترین اندیشمندانی هستند که در چند دهة اخیر مطالعات و کنشگری بسیاری برای آزادی فلسطین داشتهاند. یهودی بودن و تجربة زیستة آنها از زندگی در فلسطین اشغالی؛ موجب شده شناخت مستقیم و بیواسطهای از عملکرد دولت اسرائیل و اندیشة صهیونیسم داشته باشند و به همین دلیل کتابی که حاصل اندیشه و نظرات مشترک آنهاست، حاوی نکات مهم بسیاری است.
این کتاب به نوعی ادامة کتاب «غزه در بحران» محسوب میشود که حاصل گفتگوی مکتوب این دو اندیشمند است. کتاب «غزه در بحران» نیز توسط محسن عسکری جهقی ترجمه و نشر ثالت آن را منتشر کرده است.
کتاب «دربارة فلسطین» دارای دو بخش است، در بخش اول پنج گفتگوی مشترک میان ایلان پایه و نوام چامسکی آمده است و در بخش دوم، هشت مقالة منفرد از این دو اندیشمند منتشر شده است. بخش اول کتاب که شامل گفتگوهای مشترک این دو است، در سه فصل اصلی دربارة «گذشته»، «اکنون» و «آینده» مسئلة فلسطین ساماندهی شده است. عنوان دو فصل دیگر این بخش «درون اسرائیل» و «درون ایالات متحد آمریکا» است.
هرچند کتاب در دو بخش ساماندهی شده اما میتوان گفت بخش اصلی و مهمتر کتاب همان بخش اول است که پنج گفتگوی مشترک نوام چامسکی و ایلان پایه را شامل میشود. در بخش دوم هرچند مقالههایی منفرد از این دو اندیشمند منتشرشده است اما چندان نکتة متفاوتی از بخش اول ندارد و اگر خواننده همان بخش اول را خوانده باشد نکات اصلی تأکیدی چامسکی و پایه در خصوص مسئلة فلسطین را میفهمد.
ایلان پایه در این کتاب گفته «اسرائیل در حال حاضر از شکافهای عمیق فرهنگی و اجتماعی در رنج است و اهمیت این شکافها تنها به دلیل تهدید ساختگی و مضحک «خطر جنگ هستهای با ایران» کمرنگ شده است. این سناریوی ساختگی همراه موارد مشابهی از این دست، بودجه و سرمایه هنگفتی را روانة ارتش و سرویسهای امنیتی اسرائیل کرده است». (ص ۱۸)
از نکات مهم مورد تأکید در این کتاب آن است که از نظر ایلان پایه و نوام چامسکی قضیة فلسطین از ابتدا تا امروز همان حکایت تکراری و پرسابقة مستعمرهسازی، چپاول، کشتار، اخراج و استثمار جمعیتِ بومی اکثریت توسط اقلیتی مهاجر با زور و جنگ است اما جهان به تأسی از روایتسازیِ دروغین اسرائیل این داستانِ بسیار ساده و تکراری را همچون داستانی چندلایه و بسیار پیچیده تصویرسازی میکند که انگار فهم و حل آن بسیار دشوار است.
اسرائیل یک جامعة استعماری مهاجرتی است درست مثل خود آمریکا، استرالیا، کانادا و تمام کشورهای انگلیسیزبان. حامیان اصلی اسرائیل نیز دولتهای همین کشورها هستند، چون آنها هم طی یک روند مهاجرتی استعماری و با کشتار و آوارهسازی جمعیت بومی آن مناطق شکل گرفتند. اسرائیل در واقع نسخة قرن بیستمی استعماری است که در قرنهای هفدهم تا نوزدهم وجود داشت.
چامسکی و پایه معتقدند فعالان آزادسازی فلسطین در سراسر جهان باید علاوه بر تمرکز روی اقدامات غیرانسانی دولت اسرائیل؛ بر ایدئولوژی صهیونیسم بهعنوان یک «نهضت استعمار مهاجرتی» و معرفی دولت اسرائیل بهعنوان «دولتی استعماری و آپارتایدی» اقدام کنند. تشبیه ماهیت و عملکرد اسرائیل به دولت آپارتاید آفریقای جنوبی بارها در این کتاب تأکید شده و از همین رو چامسکی و پایه پیشنهاد میکنند فعالان حامی فلسطین از روشها و تجربة مبارزه با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی استفاده کنند.
ایلان پایه گفته: «هر کس که به اندازة من در اسرائیل زندگی کرده باشد میداند بدترین فسادی که جوانان اسرائیلی در خود نهادینه میکنند؛ آموزشهایی است که در زمینة «انسانزدایی فلسطینیان» میبینند. از این منظر، زمانی که سربازی اسرائیلی بچهای فلسطینی را میبیند در واقع یک «نوزاد» را نمیبیند، بلکه باور دارد که با دشمنش روبرو شده است». (ص 40)
به گفتة چامسکی و پایه مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین و تشکیل دو دولت راهکاری ابتر است و هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. اسرائیل همواره از تظاهر به مذاکرات صلح برای تصرف هرچه بیشتر اراضی فلسطینی استفاده کرده است. تقسیم اراضی فلسطین که در قطعنامة ۱۹۴۷ و پیمان اسلو ۱۹۹۳ بر آن تأکید شده به معنای صدور جواز برای تأسیس دولتی نژادپرست در بیش از ۵۶ درصد از اراضی فلسطین است که این میزان در پیمان اسلو 1993 به بیش از ۸۰ درصد اراضی فلسطین گسترش یافت و از آن تاریخ نیز تاکنون اسرائیل بهصورت مستمر بر همین ۸۰ درصد افزوده است.
اسرائیل بهخوبی میداند که بدون وجود مذاکرات صلح به دولتی منفور و منزوی تبدیل میشود و چهبسا خیلی زود جامعه جهانی این رژیم را بایکوت کرده و تحریمهای بسیار شدیدی را علیه آن اعمال کند. بنابراین مادام که مذاکرات صلح باقی و پابرجاست اسرائیل میتواند وقیحانه شهرکسازیهای خود را در کرانة باختری گسترش دهد و رژیم آپارتاید خود را بر فلسطینیها تحمیل کند.
در تمام مذاکرات صلح، اسرائیل همیشه حدود ۱۰ میلیون فلسطینی پناهنده که در کشورهای مختلف ساکن هستند را انکار کرده و هیچ حقی برای بازگشت آنها به سرزمین اجدادیشان قائل نشده است. این خواستة اسرائیل بهعنوان اصلی خدشهناپذیر و بهصورت قانون درآمده است که آوارگان فلسطینی اجازة بازگشت ندارند؛ زیرا در آن صورت اسرائیل نمیتواند اکثریت جمعیت یهودی را کماکان حفظ کند.
به گفتة چامسکی اندیشة تشکیل دولت یهود از اساس مقولهای ناهنجار و غیرعادی است و اتفاقی نیست که نمونة مشابهی در جهان داشته باشد. در طول تاریخ، تشکیل کشورها فرایندی بسیار طولانی از خشونتورزی افراطی بوده اما بعد از تشکیل کشور و شکل گرفتن حکومت، هر فردی که در آن کشور ساکن است شهروند همان کشور محسوب میشود و دیگر مهم نیست چه کسی هستی و چه دین و زبانی داری؛ اما در اسرائیل رسماّ گفته میشود اینجا کشور یهودیان است و غیریهودیان بهعنوان شهروند و انسان به رسمیت شناخته نمیشوند. به همین دلیل است که کشور یهود ناهنجاری افراطی است و هیچ نمونهای در جهان مدرن برای آن یافت نمیشود. در اسرائیل چیزی به نام ملیت اسرائیلی وجود ندارد و نمیتوانید ملیتی اسرائیلی داشته باشید. این مسئله در دهه 1960 به دادگاه نیز کشیده شد، گروهی از اسرائیلیها میخواستند در برگهها و اسناد هویتی آنها ملیت اسرائیلی و نه یهودی درج شود. این پرونده به دیوان عالی کشور هم کشیده شد اما در نهایت با آن مخالفت شد. این مورد بهخوبی ماهیت ناهنجار بودن کشور یهود را به نمایش میگذارد که در نظام سیاسی معاصر بینالملل هیچ نمونهای ندارد.
به دلیل ناهنجار بودن تشکیل کشور بر اساس دین، واقعیت اشغال بیش از هشتاد درصد سرزمین فلسطین توسط اسرائیل و نحوة پراکنده شدن گروههای جمعیتی فلسطینی در داخل و بیرون از این سرزمین؛ چامسکی معتقد است راهکار تشکیل دو دولت-سرزمین در عمل نشدنی است و بهجای آن باید در پی تشکیل یک کشور-دولت بود که در آن حق شهروندی و انسانی تمام ساکنین آن فارغ از دین و زبان و نژاد به رسمیت شناخته شود.
چامسکی معتقد است حتی در صورت تشکیل یک کشور-سرزمین باز هم قطعاً تبعیضها و فشارهای بسیاری توسط یهودیان علیه غیریهودیان این سرزمین اعمال خواهد شد و ضروری است در چنین ساختاری مشابه تجربة آفریقای جنوبی؛ فلسطینیها به مبارزات مدنی خود برای دستیابی به حقوق برابر و رفع تبعیض ادامه دهند.
بهزعم چامسکی بقای اسرائیل وابسته به حمایت آمریکا از این کشور است. همانند رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، تا وقتی اسرائیل قادر به ادامة حیات است که از حمایت آمریکا برخوردار باشد. در دهة ۱۹۹۰ آفریقای جنوبی به انتقادهای بینالمللی از عملکردش اعتنایی نداشت و صراحتاً میگفت تا وقتی آمریکا حمایت خود را از این کشور دریغ نکند آنها سرپا میمانند و به آرای مجامع بینالمللی و تظاهرات علیه حکومتشان در سراسر جهان اهمیتی نمیدهند، اسرائیل نیز دقیقاّ در همین مسیر حرکت میکند. تا وقتی آمریکا از اسرائیل حمایت میکند، اسرائیل میتواند زنده بماند و به رفتار کنونی خود ادامه دهد اما نمیتواند تا ابد به برخورداری از حمایت تمامقد آمریکا دلخوش باشد؛ زیرا حتی حمایت آمریکا از اسرائیل در جامعة آمریکا نیز رو به افول است. بر همین اساس چامسکی پیشنهاد میکند بخشی از تمرکز جنبش همبستگی با فلسطین در سراسر جهان باید معطوف به آمریکا و در اولویت بعدی بریتانیا بهعنوان حامیان اصلی اسرائیل در نظام جهانی باشد. به اعتقاد چامسکی سیاست خارجی آمریکا برای حمایت تمامعیار از اسرائیل به دلیل فشار جامعه ناچار است تغییر کند. در آفریقای جنوبی نیز همینگونه بود و فشارهای مردمی باعث شد کنگره و حتی بنگاههای اقتصادی بزرگ به این جمعبندی برسند که باید تشکیلات خود را از آفریقای جنوبی خارج کنند.