افسردگی رنجی چنان رازآلود و دیرفهم است که حتی مبتلایان به آن خودشان هم بعد از سالها ابتلا با تاخیر زیاد متوجهاش میشوند، برای اغیار هم که اساسا توصیف و درک آن نشدنی است. تصور رایج از افسردگی آنرا به بیمیلی، گوشهگیری، غمگینی و امثالهم تقلیل میدهد؛ حال آنکه فقط کافی است بدانیم هارت کرین، ونسان ون گوگ، واشل لیندسی، سیلویا پلات، آنری دو مونترلان، مارک روتکو، جان بریمن، جک لندن، ارنست همینگوی، ویلیام اینگ، دایان آربوس، تادئوش بوروفسکی، پل سلان، آن سکستون، سرگئی ایسنین، ولادیمیر مایاکوفسکی و ... هنرمندان و نویسندگان شاخصی بودند که افسردگی در نهایت آنها را به خودکشی کشانده است. همین فهرست نشان میدهد رنج افسردگی چیزی فراتر از آن کلیشههای عمومی است.
علیرغم آنکه این بیماری در میان هر آن کس که بیشتر میخواند و بیشتر فکر میکند شایعتر است، اما کمتر کسی توانسته تجربیات خود از این سگ سیاه ذهنی را بنویسد. ویلیام استایرن نویسنده رمانهای معروف انتخاب سوفی و اعترافات نات ترنر بعد از تحمل رنج شدید افسردگی توانست سلامت خود را بازیابد و از معدود نویسندگانی است که تجربه شخصی خود از این بیماری استیصالآور را مکتوب کرده.