ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

ویرگول برای نرسیدن به نقطه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۵۲ مطلب با موضوع «جامعه شناسی» ثبت شده است

[منتشر شده در مجله سه کنج]

 

امروزه دیوارهای مرزی تبدیل به پدیده‌ای رایج در مدیریت مرزهای بین کشورها شده است، به حدی رایج که معمولا اغلب مدافعان آن؛ دلیل مشروعیت و کارآمدی دیوارهای مرزی را همین رایج بودن آن در سراسر جهان عنوان می‌کنند! در این نوشتار با نگاهی انتقادی ضمن مرور تجربه احداث دیوارهای مرزی در برخی کشورها نشان داده شده که دیوارها چگونه خلاف تصور رایج سازندگان آنها به کاهش اقتدار و زوال حاکمیت دولت‌ها منجر می‌شوند.

می‌توان گفت در حال حاضر دیوار مرزی آمریکا-مکزیک و همین‌طور دیوارهای حائل اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین معروف‌ترین، رسانه‌ای‌ترین و بدنام‌ترین دیوارهای مرزی جهان هستند. صدها دیوار مرزی دیگر هم در سراسر جهان وجود دارد اما این دو دیوار در رسانه‌ها و افکار عمومی بیش از همه مشهورتر و منفورتر هستند. نکتۀ اشتراک مهم این دو دیوار در آن است که پیمانکار و فناوری مشابهی دارند و برای دفاع از ضرورت احداث خود به یکدیگر استناد می‌کنند! عربستان در مرزهای خود با یمن و عراق، آفریقای جنوبی در مرز زیمباوه، هند در مرز با پاکستان و بنگلادش و برمه، ازبکستان در مرز با قرقیزستان، ترکمنستان در مرز با ازبکستان، ترکیه در مرز با ایران و عراق، دیوار مشترک تایلند و مالزی، دیوار مصر در مرز با نوار غزه، چین در مرز با کره شمالی، دیوار سه لایه دور منطقه تحت محاصره اسپانیایی‌ها در خاک مراکش، دیوار دور محله‌های سفیدپوست نشین طبقه متوسط برای جداسازی از محله‌های مهاجرین آفریقایی در شهر پادووا ایتالیا، دیوار منطقه سبز در بغداد، برزیل در مرز با پاراگوئه، امارات در مرز با عمان، موانع امنیتی اسرائیل در صحرای سینا با مصر، کویت در مرز با عراق و صدها مورد دیگر؛ نمونه‌هایی از این قبیل دیوارها هستند.

دیوارهای مرزی در سراسر جهان به دلایل و بهانه‌های مختلف ساخته می‌شوند، توجیهاتی که دولت‌مردان مدافع ساخت آنها بیان می‌کنند اغلب ممانعت از ورود موارد زیر است: مهاجران، مردمان فقیر، کارگران، پناهجویان، جنگ‌زدگان، مواد مخدر، سلاح، کالاهای قاچاق، تروریست‌ها، اختلاط قومی یا مذهبی. همۀ دولت‌ها از دموکراتیک تا دیکتاتوری، از توسعه‌یافته تا در حال توسعه، از چپ‌ تا لیبرال، از لائیک تا دینی و ... فارغ از ویژگی‌های متفاوتشان در دیوارکشی اتفاق نظر دارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۱۲:۵۵
ویرگول ،،،

این روزها که شاهد نسل‌کشی اسرائیل و انسانیت‌زدایی از فلسطینی‌ها هستیم؛ دیدن رفتار و گفتار بخشی از جامعه و حاکمیت ایران با مهاجرین افغانستانی بیش از پیش بر اندوه و خشم و ناامیدی آدمی دامن می‌زند. تنها شباهت این دو رخداد در همزمانی وقوع آنها نیست؛ بلکه در اندیشه و ایدئولوژی یکسانی است که با انسانیت‌زدایی از فلسطینی‌ها و افغانستانی‌ها معتقد به اخراج آنهاست. حرف مشترک صهیونیسم و قائلین به اخراج مهاجرین افغانستانی تفاوت چندانی باهم ندارد: «این سرزمین من است و دیگری باید برود»، تفاوت فقط در ابزار و روش است وگرنه مدعا همان است. مقایسۀ نسل‌کشی صهیونیسم و اخراج مهاجرین افغانستانی قیاسی مع‌الفارق نیست؛ بلکه اندیشه‌ای است که فقط شدت و مکان اجرای آن فرق می‌کند و هر دو استدلال‌ها، ارزش‌ها و اهداف مشابهی دارند. هر دو با «دیگری»‌سازی و طرد گروهی از انسان‌ها قائل به فرودستی «دیگری» و برتری و اولویت خویش است. اندیشه‌ای که قوم یهود را قوم برگزیده می‌داند ترجمان غلیظ‌تر اندیشه‌ای که می‌گوید:‌ «هنر نزد ایرانیان است و بس».

نتیجه و پیامد نسل‌کشی تمام عیار اسرائیل در فلسطین و اوج‌گیری پروپاگاندا علیه افغانستانی‌ها در ایران یکسان است. در هر دو پدیده با موجی از انسان‌زدایی، تولید نفرت، دیگری‌سازی، نژادپرستی، طرد کردن، خودشیفتگی جمعی، منافع اقتصادی، ذهنیت ایدئولوژیک، هراس‌افکنی و ... مواجهیم.

هر دو این رخدادها چنان غیرانسانی و غیراخلاقی است که نمی‌توان خشمگین نشد و ادعای بی‌طرفی علمی داشت. نمی‌توان سکوت کرد و در کناره به مشاهده و مطالعۀ صرف آنها پرداخت. این روزها مهاجرین افغانستانی در ایران بی‌پناهی  بی‌سابقه، مظلومیت مضاعف و مصائب متعددی را به مانند مردم فلسطین، لبنان، یمن و سوریه تجربه می‌کنند. افغانستانی‌ها شاید در ایران زیر بمباران جنگنده‌های نظامی نباشند ولی قطعا زیر بمباران رسانه‌ای، آزار سیستماتیک و تبعیض نهادینه‌ای هستند که خواهان بازگشت آنها به زیر آوار اندیشۀ سیاه طالبان و داعش است. به راستی چه تفاوتی میان اندیشۀ طالبانی که زنان را از تحصیل محروم می‌کند با اندیشۀ ایرانیانی است که معتقدند کودکان افغان نباید در مدارس ایرانی درس بخوانند؟ چه فرقی است میان صهیونیسمی که نرخ باروری فلسطینی‌ها را خطری برای بقای اسرائیل می‌داند؛ با بمباران رسانه‌های ایرانی که نرخ باروری مهاجرین افغانستانی را خطری برای جمعیت ایران بازنمایی می‌کند؟ چه فرقی است میان سیاست ممنوعیت برخی استان‌های ایران برای اقامت و تردد مهاجرین افغانستانی با سیاستی که فلسطینی‌ها را در زندان بزرگی به نام غزه و کرانه باختری محبوس ‌می‌کند و برای تردد بین شهرها آنها را از میان انبوهی از ایست بازرسی‌ها عبور می‌دهد؟ چه فرقی است میان سیاستی که پیرامون فلسطینی‌ها دیوار حائل می‌کشد با سیاستی که در مرزهای شرقی دیوار بتونی می‌سازد؟ چه فرقی است میان ذهنیتی که مهاجرین افغان را عامل تمام جرایم و آسیب‌های اجتماعی ایران می‌داند؛ با ذهنیت صهیونیسمی که فلسطینی‌ها را وحشی و انسان‌نما خطاب می‌کند؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۱۱:۰۲
ویرگول ،،،

[گزارشی مختصر از سخنرانی‌‌، منتشر شده در وب‌سایت حوزه هنری]

 

محمد فکری، دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی، در نشست «جامعه‌شناسی شعارهای طنز جنبش‌های اجتماعی» که در قالب همایش هویت زبانی ناآرامی، عصر پنج‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد، به کارکردهای مختلف شعارهای طنز و فحش‌ها در جنبش‌های اجتماعی پرداخت.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، محمد فکری، در ابتدا ضمن اشاره به فراگیر بودن و مشابه‌بودن شعارهای طنز در ناآرامی‌های اخیر و دوران انقلاب اسلامی خاطر نشان کرد: در پژوهشی که درباره شعارهای طنز دوران انقلاب اسلامی و شعارهای دوره‌های اخیر بود، خواستم که فقط شعارهای طنز را بررسی کنم ولی در حین این پژوهش، کارم به فحش ها هم کشیده شد، چون فاصله‌گذاری بین شعارهای طنز و فحش چندان ممکن نیست و مختص یک جامعه و یک دوره هم نیستند. خیلی از شعارهای اخیر در آن موقع هم بوده و این نسل آن‌ها را به روز کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۱ ، ۱۰:۱۳
ویرگول ،،،

منتشر شده در روزنامه ایران، ایران آنلاین و مگ‌ایران

 

جدید‌ترین کتاب دکتر امیر نیک‌پی با عنوان «جامعه‌شناسی دینداری؛ سرگذشت اعتقاداتی به‌نام دین در دنیای امروز» در ۴۱۰ صفحه توسط انتشارات نگاه معاصر به تازگی منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از دو مقاله، ده درس‌گفتار، سه سخنرانی، سه مصاحبه و چهار ترجمه‌ با محوریت موضوع جامعه شناسی دینداری است.
امیر نیک‌پی کارشناسی تا دکترای جامعه‌شناسی را در مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس خوانده ولی عضو هیأت علمی گروه حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی است و بیشتر فعالیت دانشگاهی‌ و تدریسش معطوف به جامعه‌شناسی حقوق است و همین نبودش در دانشکده‌ علوم اجتماعی موجب شده در میان جامعه‌شناسان ایران آنگونه که باید شناخته نشود.
نیک‌پی پیش از این کتاب‌های هویت انسانی و اخلاق ادگار مورن، انسان‌شناسی حقوقی نوریر رولان، دین در دموکراسی و حقوق بشر مارسل گشه و دفتر عاشق و معشوق ریمون لول را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده و کتاب «بیست ساله بودن در شهر آیت‌الله‌ها» را با همکاری فرهاد خسروخاور و کتاب «دین و سیاست در ایران معاصر» را به زبان فرانسه و «تبیین جامعه‌شناختی ایدئولوژی و توسعه سیاسی در ایران معاصر» را مشترک با فرح ترکمان به زبان فارسی نوشته است.
نخستین بخش کتاب جامعه‌شناسی دینداری یعنی مقاله «ایدئولوژی، دین و انقلاب ایران» برگرفته از رساله دکترای نیک‌پی است.
درس‌گفتارهای این کتاب همگی مباحث نظری مرتبط با دینداری و سکولاریسم و لائیسیته هستند و تحلیل دین و دینداری با ارجاع به ایران در میان آنها دیده‌ نمی‌شود اما در بخش سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های کتاب جامعه معاصر ایران هم موضوع تحلیل‌ها است. چهار ترجمه پایانی کتاب هم شامل دو مقاله از دانیل هرویو-لژه و دو مقاله دیگر از پیتر برگر و الیویه چانن است. از میان این چهار مقاله دو مقاله ترجمه مشترک امیر نیک‌پی و سارا شریعتی در دورانی است که هر دو در فرانسه ایام دانشجویی را می‌گذراندند.

 

مشخصات کتاب

جامعه‌شناسی دینداری؛ سرگذشت اعتقاداتی به‌نام دین در دنیای امروز، امیر نیک‌پی، انتشارات نگاه معاصر، 1399

جامعه شناسی دینداری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۵۸
ویرگول ،،،

بهت ‌آور است، اسم‌هایی در یک هفته اخیر به عنوان آزارگران و متجاوزان جنسی مطرح شده که با شنیدن آنها احساس ترس و ناامنی شدیدی به آدمی دست می‌دهد. قطعا هیچ کس نمی‌تواند شدت رنج و عذابی که آسیب‌دیدگان این آزارها و تجاوزها تجربه کرده‌اند را درک کند ولی کارگردان، خواننده، نقاش، جامعه‌شناس، روانشناس، نویسنده، نوازنده، استاد_دانشگاه و تمامی افراد سرشناسی که این اقدامات را مرتکب شده‌اند به نوعی به #اعتماد و علایق میلیون‌ها مخاطبانشان هم #تجاوز کرده‌اند، همه‌ی ما قربانیان آزارها و تجاوزهای این چهره‌های شاخص هستیم. با هر اسمی که این روزها افشا می‌شود بخش مهمی از فیلم‌ها، کتاب‌ها، آهنگ‌ها و #فرهنگـِ #ایران خدشه‌دار می‌شود. دردناک تر از همه افشای نام آن جامعه‌شناسی است که خود پژوهشگر حوزه‌ی آسیب‌های اجتماعی #زنان بود و چندین #کتاب در این حوزه نوشته؛ دیگر به هر کسی که حرف از اینگونه مسائل می‌زند باید شک کرد، دیگر حتی به خودم هم شک دارم.

آزار جنسی

هرچند می‌توان مدعی شد بین تخصص شغلی این افراد و اقدامات شخصی آنها باید تفکیک قائل شد ولی هیچ روح رنجور و هیچ وجدانی را چنین توانی نیست. برعکس باید گفت این چهره‌های سرشناس به پشتوانه‌ی همین تخصص شغلی و #قدرت و جایگاه فرادستی که با تشویق‌ها، شهرت جمعی و اعتماد عمومی به دست آورده بودند اقدام به #آزار و تجاوز کرده‌اند. بیراه نیست که از میان اینهمه اسامی افشایی در یک هفته اخیر فقط یک فرد گمنام بازداشت شده و از کوچک‌ترین برخورد قدرت رسمی با ده‌ها چهره سرشناسی که نام آنها هم به میان آمده؛ خبری نیست.

این حجم قابل توجه از آزارها، خشونت‌ها و تجاوزهای جنسی که تاکنون کمتر به این گستردگی از آنها سخن گفته می‌شد؛ نشانگر رنجی نهادینه در روان تک تک #ایرانیان است. شجاعت اعتراف/اعتراض را نداریم وگرنه بعید است فردی پیدا شود که مصادیقی از اقسام رفتارهای ناپسند جنسی را در تجربه زیسته خود نداشته باشد.

آسیب‌های روحی و روانی ناشی از تجربیات تلخ جنسی از عمیق‌ترین و دیرپاترین آسیب‌هایی است که در وجود آدمی رخنه می‌کند و ردی از آن در لحظه لحظه‌ی زندگی و به خصوص در روابط اجتماعی‌اش باقی می‌ماند. امر جنسی چنان #شخصیت و افکار و کنش‌های آدمی را در ضمیر ناخودآگاهش شکل می‌دهد که حتی خود شخص هم متوجه نمی‌شود، همه‌ی ما آسیب‌دیدگان و آسیب زنندگان جنسی هستیم، نیاز به #روانکاوی ملی داریم.

* عکس از خبرگزاری فرانسه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۹ ، ۲۳:۴۱
ویرگول ،،،

متن زیر حاصل پایان‌نامه کارشناسی‌ام در رشته علوم اجتماعی دانشگاه مازندران است. این مقاله در سال 1388 در همایش مسائل اجتماعی استان مازندران ارائه شد. بعد از گذشت ده سال اینجا هم منتشرش می‌کنم.

 

چندسالی است ژانر نوظهوری از موسیقی را می‌توان در جامعه ایران یافت که تمایزات آشکاری با سایر سبک‌های موسیقیایی دارد، این ژانر موسیقیایی رپ نامیده می‌شود که بخشی از فرهنگ هیپ هاپ است، می‌توان گفت رپ پدیدهای فراتر از موسیقی است و باید در مطالعه آن در قالب خرده فرهنگ‌های جوانان (Youths Subcultures) بدان نگریست، ساده‌ترین تعریفی که از خرده‌فرهنگ می‌توان به دست داد تعریف آن به عنوان گروهی است که ارزش‌ها و هنجارهایی متفاوت با فرهنگ اکثریت جامعه دارد.(گیدنز،1384: 561) و در تعریفی دقیقتر می‌توان آن‌را منحصر به گروه‌های سنی جوان دانست که از طریق تشکیل گروه‌های خرده‌فرهنگی، ارزش‌ ها و هنجارهای خود را که متمایز از الگوهای اکثریت جامعه است پی می‌گیرند، نقش خرده‌فرهنگ جوانی هویت بخشی به اعضای خود از طریق عناصر و نشانه‌های فرهنگی است که اعضای آن در چارچوب آن خرده‌فرهنگ مصرف می‌کنند. جوانان با تبدیل گروه‌های دوستی‌شان به گروه‌های خرده فرهنگی نمادهایی را برای اعلام استقلال و حضور خود بکار می‌گیرند که از طریق آنها پیام و هنجارهای خود را به سایر اعضای جامعه انتقال می‌دهند، از جمله‌ی این نمادهای ارتباطی و هویتی موسیقی و بخصوص موسیقی رپ است.

این پژوهش با روشی کیفی و با تکنیک مصاحبه عمیق با رپرها به شناخت و توصیف خرده فرهنگ های جوانان که با محوریت موسیقی رپ در میان جوانان شهرستان بابلسر تشکیل یافته و به فعالیت مشغول‌اند پرداخته است و سعی در آزمون نظریات مکتب بیرمنگام بر روی خرده فرهنگ‌های رپ بابلسر داشته است.

 

رپ

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۱۶
ویرگول ،،،

در سه روز گذشته شواهد متعددی برای سقوط هواپیمای اوکراینی توسط پدافند هوایی وجود داشت ولی چنین خطایی آنقدر احمقانه، غیرقابل باور و بهت‌آور بود که با انکار واقعیت به خود تلقین میکردم؛ فرضیه‌های دیگر درست است.

فضای همبستگی ملی و انسجام داخلی کم‌نظیری که بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی به وجود آمده بود به همین راحتی و به همین سرعت نه‌تنها نابود بلکه تبدیل به شکاف بیشتری شد: نخست با فاجعه مرگ و مصدومیت صدها تشییع‌کننده شهید قاسم سلیمانی در کرمان به دلیل سومدیریت و ناتوانی برگزارکنندگان مراسم (در آنجا هم سپاه نقش مهمی داشت) و بعد با ساقط کردن هواپیمای مسافربری در تهران توسط پدافند سپاه.

سه روز تمام سپاه می‌دانست چه کرده ولی با روش‌هایی احمقانه‌تر از شلیک اشتباه پدافندش سعی در پنهان‌کاری و تحریفواقعیت داشت. گویی از بدیهیات فناوری امروز جهان بی‌اطلاع هستند که فکر می‌کردند با اینهمه ماهواره‌های نظامی و جاسوسی که تمامی موشک‌ها را رصد می‌کنند می‌توانند واقعیت را انکار کنند.

سپاه در تمامی موارد پیشین که موشکی شلیک می‌شد نظیر پهباد آمریکایی، مقر داعش در سوریه، جلسه اپوزیسیون کرد در عراق، آزمایش‌های موشکی و در آخرین مورد پایگاه آمریکا در عراق بلافاصله در مقابل رسانه‌ها رژه و مانور تبلیغاتی می‌رفت و حتی برخی از اقداماتی که توسط ارتش انجام شده را به نام خود مصادره می‌کرد ولی اینبار بعد از سه روز سکوت محض و پنهان‌کاری در نهایت ستاد کل نیروهای مسلح را جلو فرستاد تا آنها این خطای نابخشودنی را اعلام کنند و مستقیما اسمی از سپاه نیاید.

در سه روز گذشته همزمان با زدن هواپیما انواع و اقسام فرماندهان پسا دهه شصت سپاه (توضیح در پست بعدی) در رسانه‌ها مشغول رجزخوانی، سواستفاده و مصادره نام نیک حاج قاسم بودند و با وجودی که می‌دانستند با هواپیما چه کرده‌اند اما با وقاحت تمام دم نمی‌زدند. آمریکا فقط جسم حاج قاسم را زد ولی این فرماندهان پسا دهه شصت (توضیح در پست بعدی) روح قاسم سلیمانی را زدند.

ایران در تمام ایام جنگ هشت ساله با عراق و با وجودی که دقت و توان سامانه‌های پدافندی و هوایی کشور به مراتب کمتر از الان بود هیچ‌گاه به اشتباه هواپیمای مسافربری را نزد، هرچند هواپیماها و بالگردهای خودی متعددی مورد اصابت قرار گرفتند ولی تفاوت هواپیمای مسافربری و جنگی آنقدر واضح و آشکار است (مخصوصا در جایی نزدیک فرودگاه امام خمینی) که ناشی‌ترین نظامی‌های پدافند هوایی هم باید آنرا بدانند.

بعد از سه روز مخفی‌کاری و بازی کردن با روح و روان یک ملت بیانیه‌های منتشرشده توسط ستاد کل و حتی رئیس‌جمهور مناسب نبودند. خطای انسانی را می‌شود پذیرفت ولی دروغ‌گویی، فریبکاری، پنهان‌کاری، حق به جانب بودن، توجیه کردن، کتمان حقیقت و ... را نمی‌شود بخشید.

این مورد را هم باید مصداقی از خودخواهی سازمانیِ آمیخه با جهل دانست که سعی در جعل واقعیت هم داشت. استعفا، اخراج و محاکمه علنی افراد ارشد دخیل در فاجعه کرمان و سقوط هواپیما حداقلی‌ترین تسکین برای یک ملت سوگوار و خشمگین است.

در سال‌های اخیر سپاه چنان از دستاوردهای موشکی خود سخن می‌گفت که گویی تمام هستی و وجودش بسته به آن است. روزگاری قدرت و بنیان سپاه بر حمایت و مقبولیت مردمی بود ولی امروزه فرماندهان دهه نودی (توضیح در پست بعدی) به قدرتِ سلاح و موشک پناه برده‌اند. موشکی که امروز مشخص شد همان مردمی را هدف گرفته که روزگاری منبع اصلی قدرت سپاه بودند. تضاد و لجاجت با مردم کشورت و جهان تا کجا؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۵
ویرگول ،،،

ده‌ها نفر از نیکان تاریخ هستند که دوستشان دارم ولی فقط مصطفی چمران است که علاقه‌ام به وی در حدی است که جز تصویر فرزندانم؛ تصویر او را بر دیوار اتاقم بزنم. علت علاقه‌ام به چمران هم فارغ از منش و سرگذشتش بیش از همه به دلیل عارفانه ها و نیایش‌هایش است. نیایش‌ها و عارفانه‌های این چریکِ جنگ‌گریز زمینی و امروزی است و نامیدن آنها به تناقض‌ها، گفتگوهای درونی یا وجدانی گویاتر است. سخت است باور اینکه چنین متونی از یک چریکِ کارکشته باشد ولی با دانستن سرگذشت چمران از دانشگاه تا کارزارِ جنگ می‌توان درک کرد که چرا علیرغم تمام اکراهش از جنگ به ناچار لباس رزم به تن کرده و در میانه خشونت و خون متونی احساسی و انسانی نوشته.

حسی هم که به قاسم سلیمانی دارم از همین جنس احساسم به چمران است و دوست دارم او را هم چمرانِ دیگری بدانم. هرچند متونی مشابه آنچه که چمران نوشته از سلیمانی ندیده‌ام ولی منش سلیمانی نشان می‌دهد چه بسا او هم تناقض‌ها، گفتگوهای درونی و وجدانیِ مشابهی با خود داشته است.

چمران را واقعیت‌های تلخ و اجتناب‌ناپذیر خاورمیانه به مسیر چریک شدن سوق داده بود، قاسم سلیمانی نیز با واقعیتِ ناگزیرِ حمله‌ی صدام به دفاع از وطن برخاست و بعد از پایان جنگ هم دوباره همان واقعیت‌های موجود در خاورمیانه بود که نگذاشت تفنگ را بر زمین بگذارد و به ناچار نقشی تقریبا مشابه چمران در خاورمیانه ایفا کرد.

تفاوت قاسم سلیمانی با اغلب سردارانی که بعد از جنگ همچنان زنده و نظامی ماندند در آن بود که او حتی بعد از پایان جنگ نیز همان «حاج قاسمِ» دفاع مقدس ماند ولی اکثریتی از سرداران دفاع مقدس که زنده ماندند در کنارِ نظامی‌گری به سمت تجارت، قدرت، شهرت، سیاست، ریاست، تسهیلات و تحصیلات رفتند و لباس خاکی و معنوی بسیجی‌های دفاع مقدس را به ناپاکی‌های بسیاری آلودند. در چنین زمانه‌ای حاج قاسم یک استثنا بود که علیرغم جا ماندن از همرزمان شهیدش همچنان آرمان‌ها و منش سرداران دهه شصت را حفظ کرد و از غالبِ سرداران پسادهه شصت فاصله گرفت. جسم حاج قاسم در دهه‌ی نود و کنار سردارانِ زنده می‌زیست ولی اخلاق، منش و سبک زندگی‌اش همچنان مشابهِ سردارانِ شهیدِ دهه شصت بود.

برای حاج قاسم تناقضِ زیستن در دهه‌ نود با منش و ارزش‌های دهه شصت بیش ازین قابل تداوم نبود؛ یا باید می‌شد همرنگِ اغلب سرداران امروزی یا می‌رفت نزد رفقای شهیدِ دهه‌ی شصتش و چه خوب که راه دوم توفیق او شد. تنها چیزی که از جسم دهه نودی او سالم ماند همان دستِ جانبازِ دهه شصتی‌اش بود تا نمادی باشد از هویت غالب و ماندگار و واقعی حاج قاسم.

قاسم سلیمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۵
ویرگول ،،،

 

[مقاله‌ای علمی-پژوهشی که در مجله مطالعات اجتماعی ایران منتشر شد، با این توضیح که پیش از وقوع کودتا و شکل‌گیری اختلافات دولت ترکیه و گولن نوشته شده]
 
چکیده
در اواسط قرن بیستم میلادی، سعید نورسی، عالم صوفی ترکیه، با تأسی از سنت معنوی اسلام جریان نوریه را با هدف ترویج و هماهنگی میان علم و دین و سنت و مدرنیته بنیان گذاشت. از دل جریان نوریه و در امتداد آن، جنبشی اجتماعی در میان اقشار و اصناف و حلقه های محلی جامعه ترکیه با رهبری کاریزماتیک فتح الله گولن شکل گرفت که هدف آن عمدتاً خدمت به خلق، ارتقای سطح آموزشی برای همه و بهبود معیشت مردم با الهام از آموزه های اسلامی و فرهنگ بومی بود.
گولن امروزه در سراسر جهان به عنوان روشنفکری تأثیرگذار شناخته می شود. از او با عنوان پدر اسلام اجتماعی در ترکیه یاد می شود، اما دامنة نفوذش فراتر از مرزهای ترکیه است. قدرت تأثیرگذاری گولن به حدی است که از فعالیت های او و هوادارانش به «جنبش گولن» تعبیر می شود. این جنبش، برخلاف اکثر جنبش های اسلامی معاصر، سیاسی نیست بلکه اجتماعی-آموزشی است. گولن در رأس شبکه ای با عضویت تعداد زیادی از سرمایه داران، بازرگانان و دانشمندان قرار دارد که از طریق ادارة برخی شرکت ها و نهادها، شبکة وسیعی از مراکز انتشاراتی، مدارس، دانشکده ها، شرکت های سرمایه گذاری و مراکز فرهنگی در داخل و خارج از ترکیه را تحت پوشش دارند.
این مقاله با استفاده از نظریة «بسیج منابع» دریچه ای برای شناخت جنبش گولن و تبیین چرایی شکوفایی و توفیق این جنبش گشوده است. این ابزار نظری همراه با تحلیل بستر تاریخی و سیاسی ترکیه، که موعظه های گولن در آنها نقش بسته است و نیز درک مفاهیم اسلامی در ترکیه نظیر بخشش، نیکوکاری، بصیرت در باورها، رستگاری و خدمت به جامعه، شناختی از جنبش گولن به دست می دهد.
 
 
گولن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۰
ویرگول ،،،

[سال 87 دانشجوی کارشناسی بودم، نمره ام در درس جامعه شناسی جهان سوم که اعلام شد؛ برای اعتراض عریضه ای طنز برای استاد این درس دکتر نادر رازقی ایمیل کردم. الان بعد از گذشت 10 سال این نامه را اینجا منتشر می کنم. دکتر رازقی هرچند محتوای نامه را بسی پسندید و خندید ولی تغیری در نمره نداد.]


زان استاد دلنوازم شکریست با شکایت  /   گر نکته دان عشقی بشنو این حکایت


 خدمت استاد عزیز و بزرگوار

جناب آقای دکتر نادر رازقی

عرض سلام و تحیت

 استاد در آغاز نیمچه دوم سال تحصیلی 1387-1386 به هنگامه ی برگزیدن واحدهای درسی آنگاه که نوید تدریس جامعه شناسی کشورهای جهان سوم توسط شما منتشر شد با عطشی وصف ناپذیر منتظر حضور شما در کلاس بودم و پس از چند جلسه و آشنایی بیشتر با شما فهمیدم که:

حسنت باتفاق ملاحت جهان گرفت  /   آری باتفاق جهان میتوان گرفت

خاطراتی کثیر و آموخته‌هایی عظیم حاصل آن کلاس های جهان سوم بود که دانشجویان به همراه استادشان ملاحت جهان را گرفتند، نه فقط ملاحت جهان سوم که ملاحت جهان اول و دوم هم ازآن ما شد و ثابت کردیم که ما می توانیم.

پرباری تدریس شما و علاقه‌ی وافر به مباحثی که مطرح می‌کردید باعث می‌شد به عنوان عضو کوچکی از ملت همیشه در صحنه‌ی ایران، پیوسته به صورتی خودجوش در عرصه‌ی کلاس درس جهان سوم حاضر شوم و با سکوت و گوش فرادادن به بیانات شما مشت محکمی بزنم بر دهان آنهایی که همیشه در انتهای کلاس مشغول پچ پچ و توطئه علیه نظم و امنیت نظام مقدس کلاس درس کشورهای جهان سوم بودند.

شادی و شعف قلبی‌ام آنگاه به اعلا درجه‌ی خود رسید که دوستان ترتیب اردویی مختلط ولی کاملا علمی، فرهنگی، آموزشی و درسی را برای درس جهان سوم به مقصد منطقه‌ی زیبا و دل انگیز شورمست به سرپرستی شما دادند، تصور اینکه اردویی یک روزه را در روزهای پایانی بهار زیبای سال نوآوری و شکوفایی در  رکاب شما خواهم بود صبر و قرار را از من گرفته بود و مدام برای رسیدن روز اردو لحظه شماری می‌کردم، روزبروز، ساعت به ساعت، دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۱۹:۱۴
ویرگول ،،،

[منتشر شده در ماهنامه زمانه]



از جمله نکات مغفول در تحلیل انقلاب اسلامی شعارهای طنزی است که توسط معترضان در راهپیماییها و تجمعات اعتراضی علیه رژیم پهلوی سر داده میشد. در جریان مبارزات انقلابی صدها شعار با مضامین طنز علیه رژیم خودکامهی پهلوی سر داده شد که هنوز تحلیل درخوری دربارهی آنها انجام نشده است. چرا در تظاهرات و اعتراضاتی که کاملا جدی است، جمعیت کثیری همصدا با هم شعارهای طنزآمیز را فریاد میزنند؟ آیا این جمعیت کثیر برای شوخی و تفریح به خیابان میآمدند یا طنز موجود در فریادهای آنها کارکرد دیگری دارد؟ به برخی از این شعارهای طنز دقت کنید:

آب سماور سر رفت، شاه کثیف در رفت.

آب قم شوره، چشم شاه کوره، ما تورو نمیخواییم، مگه زوره.

آش خاله جون سر رفته، ممد دماغ در رفته.

اتل متل توتوله، این شاه چقد فضوله.

اتل متل توتوله، نه سگ میخواییم نه توله.

اتل متل توتوله، یه شاه داریم کوتوله، نه شیر داره نه پستون، فردا میره قبرستون.

ازهاری بیچاره، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره.

ازهاری بیچاره، گوسالهی چهارستاره، بازم بگو نواره.

انقلاب سفید گندش در اومد، رژیم پهلوی عمرش سر اومد.

ای شریف امامی، نه شریفی، نه امامی، تو یک کثافت تمامی.

ای شریف امامی، نه شریفی، نه امامی، بلکه پفیوز تمامی.

این شاه خائن عمرش سر اومد، کوروش بلند شو، گندش در اومد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۱۷:۱۷
ویرگول ،،،

[منتشر شده در فصلنامه نقد کتاب علوم اجتماعی]

 

مشخصات کتاب

جنبش گولن: تحلیلی جامعه‌شناسانه از جنبشی مدنی که ریشه در اسلام میانه‌رو دارد، هلن رز ایباف، ترجمه فیروزه درشتی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1395، 280 صفحه، 13000 تومان.

 

چکیده

محمد فتح‌الله گولن امروزه در سراسر جهان به عنوان روشنفکری تاثیرگذار شناخته می‌شود. از او با عنوان پدر اسلام اجتماعی در ترکیه یاد می‌شود، اما دامنه نفوذش فراتر از مرزهای ترکیه است. قدرت تاثیرگذاری گولن به حدی است که از فعالیت‌های او و هوادارانش به «جنبش گولن» تعبیر می‌شود. گولن در راس شبکه‌ای با عضویت تعداد زیادی از سرمایه‌داران، بازرگانان و دانشمندان قرار دارد که از طریق اداره برخی شرکت‌ها و نهادها، شبکه وسیعی از مراکز انتشاراتی، مدارس، دانشکده‌ها، شرکت‌های سرمایه‌گذاری و مراکز فرهنگی در داخل و خارج از ترکیه را تحت پوشش دارند.

کتاب هلن رز ایباف با استفاده از نظریه «بسیج منابع» دریچه‌ای برای شناخت جنبش گولن و تبیین چرایی شکوفایی و توفیق این جنبش گشوده است. این کتاب همراه با تحلیل بستر تاریخی و سیاسی ترکیه، که موعظه‌های گولن در آنها نقش بسته است و نیز درک مفاهیم اسلامی در ترکیه نظیر بخشش، نیکوکاری، رستگاری و خدمت به جامعه، شناختی از جنبش گولن به دست می‌دهد.

 

 

گولن

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۱
ویرگول ،،،

این روزها که اکثر ملت با استفاده از تعطیلات امام رفتن مسافرت شایدم مرقد! من بست نشستم خونه و مقاله‌ای حدودا نه هزار کلمه‌ای از ماروین زونیس استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو با موضوع روان‌شناسی سخنرانی‌های امام خمینی رو ترجمه می‌کنم. زونیس برای پژوهشگران انقلاب اسلامی و مسائل ایران چهره شناخته شده‌ای هست، ازش دو کتاب درخشان «شکست شاهانه» و «نخبگان سیاسی ایران» به فارسی ترجمه شده.

از هفت سال پیش تصمیم به ترجمه این مقاله گرفته بودم ولی تنبلی و مشغله تا امروز عقبش انداخت تا اینکه بالاخره با همکاری موثر عیال جان و فرصت تعطیلات امامی می‌تونم این چند روزه تمومش کنم. هفت سال پیش وقتی متن اصلی مقاله به دستم رسید دربارش اینجا نوشته بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۷
ویرگول ،،،

مشخصات کتاب

خودمردم‌نگاری هویت دانشگاهی: چگونه هویت انسان ایرانی به عنوان پژوهشگر یا انسان دانشگاهی شکل می‌گیرد؟، نعمت الله فاضلی، تهران: نشر تیسا، 1396.


شناختم از جامعه‌شناسان خوب ایرانی اغلب از وبلاگ‌هایشان شروع شد و اساسا یکی از شاخص‌هایم از یک جامعه‌شناس ایرانی خوب، وبلاگ‌نویس بودنش است. یکی از این خوبانی که ابتدا مجازی می‌شناختمش نعمت‌الله فاضلی بود و به تدریج که کتاب‌هایش هم منتشر شد از همان سبک نوشتار جذاب و متمایزش در کتاب‌هایش هم لذت بردم. اخلاقش هم مثل وبلاگش صمیمی و خودمانی است و همان‌گونه که با شور و شوق حرف می‌زند همان‌گونه هم می‌نویسد. بینش جامعه‌شناختی عجیبی دارد و بدیهی‌ترین و روزمره‌ترین موضوعات و پدیده‌های جامعه را به گونه‌ای می‌بیند و می‌نویسد که باید آن‌ها را کشف خود فاضلی دانست. از مهم‌ترین تمایزاتش با سایر جامعه‌شناسان/انسان‌شناسان ایرانی تاکیدش بر روش مردمنگاری است که به خوبی در تمام نوشته‌هایش ملموس است. در ایران اساتید دانشگاهی زیادی هستند که در خارج از کشور درس خوانده‌اند ولی هیچ کدام مثل فاضلی سفرنامه مفصل هفتصد صفحه‌ای با بینش جامعه‌شناختی و روش مردمنگارانه ننوشته‌اند. این کتاب جدید فاضلی هم از دیگر تمایزات و خلاقیت‌هایش است.

این کتاب زندگی‌نامه یا خاطرات فاضلی نیست، به قول خودش تجربه‌اش از فوت و فن‌های انسان دانشگاهی در ایران است. با وجودی که به خاطر خواندن وبلاگ و سایر کتاب‌های فاضلی اغلب مطالب این کتاب برایم آشنا بود ولی روشمند کردن و تجمیع تمام اشارات قبلی فاضلی به خودش در این کتاب آنرا خواندنی کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۴۴
ویرگول ،،،

انتخاب‌های امسالم از نمایشگاه کتاب از نظر موضوعی نسبت به سال‌های قبل تفاوت‌هایی داشت. تا پارسال کتاب‌هایی خارج از موضوع جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و تاریخ کمتر می‌خواندم ولی از امسال علاوه بر اینکه رمان بیشتر می‌خوانم؛ سراغ موضوعات جدیدی رفته‌ام. دو کتاب دیگر هم بود که بلافاصله دوستان به امانت ستاندند تا از عکس یادگاری نمایشگاه محروم شوند.

امروز دکتر عباس کاظمی دوست داشتنی را هم بعد سال‌ها دوباره دیدم و کتاب دانشگاه از نردبان تا سایه‌بان‌اش را هم خریدم. این چهارمین کتابی خواهد بود که از ایشان خواهم خواند. هرچند بخش‌هایی از نسخه الکترونیکی ایده‌های خیابانی امین بزرگیان را هم چند سال پیش خوانده بودم ولی سبک نوشتاری و تحلیلی‌اش به گونه‌ای است که مجاب شدن برای خرید نسخه چاپی کتابش راحت است. شاید نظرم اشتباه باشد ولی فکر می‌کنم سبک نوشتاری (نه لزوما تحلیلی) عباس کاظمی و امین بزرگیان در مورد زندگی روزمره ایرانی شباهت‌های زیادی به هم دارد.

کتاب سفرنامه مبارکه شاهنشاهی مظفرالدین شاه را هم که نمی‌شد رفیق آیدین فرنگی باشی و نخری!

فلسفه پول زیمل را هم که چند سالی بود می‌شنیدم چند مترجم مختلف در دست ترجمه دارند بالاخره با ترجمه شهناز مسمی‌پرست منتشر شد. احتمالا ترجمه‌اش مثل تمام ترجمه‌های کتاب‌های کلاسیک با نقدهای تندی مواجه خواهد شد ولی در هر حال همت او ستودنی است و باید قدردانش بود.

ساختارهای اجتماعی اقتصاد بوردیو هم کتاب مهمی است که چون ناشری دولتی آنرا منتشر کرده گمنام مانده وگرنه به نظرم در بین چند کتابی که پارسال و امسال از بوردیو منتشر شده مهم‌تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۳۰
ویرگول ،،،