ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

جامعه نشینی، جامعه بینی و جامعه شناسی

ویرگول

ویرگول برای نرسیدن به نقطه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
[منتشر شده در سایت‌های فرارو، روز نو، دمادم، بازار نیوز و بولتن]

تا پیش از کارمند شدن فکر میکردم ناکارآمدی و فساد شاخصه اصلی بروکراسی ایرانی است ولی تجربه‌ی کارمندی بیانگر آن بود که خودخواهی سازمانی را هم باید به این فهرست افزود.
 صفاتی که نه تنها در سطح ساختاری این نظام بلکه در سطح فردی اعضای آن هم قابل ردیابی است. خودخواهی سازمانی به این معنی که این ساختار به جای آنکه در خدمت جامعه و ایفاگر نقش‌های محول بدان باشد در خدمت خود و منافع متصدیانش است.
 در چارچوب این خودخواهی سازمانی منابع و امکانات سازمان به جای آنکه در خدمت عموم جامعه باشد به مصرف شخصی متصدیان آن می‌رسد. سازمانی که وظیفه‌ی محول‌اش رتق و فتق موضوعی از امور جمعی است، بیش از آنکه دغدغه جمع را داشته باشد در خدمت امیال و منویات کارکنان خود است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۶
ویرگول ،،،

[منتشر شده در فصلنامه دربند شماره 2، دی ماه 1395]


حضور هزاران نفر در پاسارگاد برای گرامیداشت کوروش باعث شد برخی این تجمع را مسئله‌ای سیاسی و هویتی تلقی کنند و با نگاه‌های مختلفی در نقد و یا تائید آن سخن بگویند. برخی از روحانیون این اتفاق را محکوم کرده و خواستار مقابله حاکمیت با چنین اتفاقاتی شدند. ملی‌گرایان نیز آن را پاسخی به تجزیه‌طلبان قومی تفسیر کردند و آن را نشانه‌ی وطن‌پرستی ایرانیان دانستند. نگاه رسمی هم طبق معمول این اتفاق را برنامه‌ریزی شده توسط رسانه‌های خارجی و برخی وابستگان داخلی آن‌ها دانست و بلافاصله تعدادی را هم بازداشت کرد. وجه مشترک تمامی این رویکردها این بود که امری غیرعادی و مسئله‌ای مهم رخ داده است که دارای پیام‌ها و پیامدهای سیاسی و اجتماعی است. همه‌ی این نگاه‌ها علیرغم تفاوت در قضاوتشان نسبت به این امر در این جنبه اشتراک نظر داشتند که جمع شدن شهروندان در یک محیط مسئله و یا حتی معضلی سیاسی است، همه‌ی این رویکردها گردهمایی 7 آبان را دارای پیام‌ها و پیامدهای سیاسی و اجتماعی می‌دانند و فقط در خوب یا بد بودن آن اختلاف نظر دارند.

در این نوشتار فارغ از تمامی این نگاه‌ها به دو سؤال می‌پردازیم:

1.     آیا اساساً هرگونه تجمعی که بدون درخواست و حمایت حاکمیت رسمی برگزار شده را باید مسئله دانست؟

2.     آیا کوروشی که در آبان 95 مردم سعی در بیدار کردنش داشتند همان کوروشِ آسوده بخواب سال 1350 بود؟ 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۲
ویرگول ،،،

در جلسه‌ای دولتی بودم که در میانه‌ی جلسه بلیط‌های جشنواره فیلم فجر را میان حاضرین تقسیم کردند. کلا در این سه سالی که حس بد دولتی بودن را تجربه کرده‌ام هر سال هنگام برگزاری جشنواره موسیقی و فیلم فجر تکاپو و رقابتی در میان کارمندان برای تصاحب بلیط‌های این دو جشنواره شکل می‌گیرد. کارمندانی که مطمئنم اغلب آنها اساسا فرق موسیقی و فیلم خوب را از بد نمی‌دانند و سال به سال هم علاقه‌ای برای رفتن به کنسرت و سینما ندارند ولی مفت بودن این بلیط‌ها باعث می‌شود صندلی‌هایی که علاقه‌مندان واقعی سینما و موسیقی باید روی آن بنشینند به اشغال کارمندان موسیقی‌نفهم و سینمانشناس دربیاید.
رانت بلیط جشنواره موسیقی و فیلم فجر شاید از کوچک‌ترین رانت‌هایی باشد که نصیب وابستگان و جیره‌خواران دولتی می‌شود. هر کارمند ناکارآمد دولتی در ایران در طول دوران کار خود حداقل یک بار از طریق تعاونی‌های مسکن کارکنان اداره‌اش زمین‌ یا خانه‌ای با قیمت‌هایی بسیار کمتر و ویژه دریافت می‌کند که همین یک مورد به تدریج با افزایش قیمت زمین و مسکن در ایران تبدیل به سرمایه‌ای عظیم برای او می‌شود، پدر و مادر کارمند من یکی از همین رانت‌خواران هستند. به تدریج که مساحت شهرها گسترش می‌یابد زمین‌های کشاورزی و روستاهای اطراف به شهر می‌پیوندند و اغلب شرکت‌های تعاونی مسکن کارکنان ادارات دولتی به راحتی می‌توانند مجوز تغییر کاربری این زمین‌ها و تقسیم آن بین کارکنان آن اداره را بگیرند و از این محل رانتی شیرین و عظیم برای کارمندان دولتی فراهم کنند. همین شرکت‌های تعاونی مسکن ادارات دولتی از بزرگ‌ترین زمین‌خواران و نابودگران محیط‌زیست ایران هستند که با استفاده از دولتی بودن خود به راحتی می‌توانند تمام قوانین را دور بزنند.
بیراه نبود که وقتی جنجال املاک واگذار شده در شهرداری تهران شکل گرفت، قالیباف در پاسخ گفت ما به همه‌ی تعاونی‌های مسکن کارکنان دولتی امتیازاتی می‌دهیم و این امر پدیده جدیدی نیست.
توزیع رانت در میان دولتی‌ها یک مورد و دو مورد نیست، برخی در حد املاک شهرداری است و برخی هم در حد بلیط جشنواره فیلم و موسیقی فجر، منطق موجود در هر دوی آنها یکی است و تنها تفاوت در مقیاس آنهاست. رانت‌خواری دولتی‌ها هم از همین مقیاس‌های خرد بلیطی شروع می‌شود و به تدریج به سطحی در اندازه زمین و مسکن می‌رسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۱
ویرگول ،،،

اصلا فکر نمی‌کردم که با شنیدن خبر مرگ «سلیم» گریه‌ام بگیرد، بعد از مرگش فهمیدم که در ناخودآگاهم بیش از خودآگاهم دوستش داشتم. برای من «سلیم» یکی از نمادهای هویتی اردبیل محسوب می‌شد، پدیده‌ای هم‌ردیف با بقعه شیخ‌صفی، ساوالان و شاید تا حدی علی دایی. «سلیم» برای همه اگر موذن‌زاده بود ولی در نزد همشهری‌هایش این پیرمرد 80 ساله با اسم کوچکش خطاب می‌شد و همین خود بازگوی بخشی از علاقه‌ی اردبیلی‌ها به او بود. در روزگاری که مداحان از تریبون و نفوذشان سواستفاده‌های بسیاری می‌کنند «سلیم» جز برای مرثیه و مولودیه‌خوانی استفاده نکرد. فقط هم روضه نمی‌خواند و اتفاقا اصرار بسیاری هم بر مولودی‌خوانی داشت و جزو اولین مداحانی بود که مولودی‌خوانی هم کرد و همیشه هم تاکید داشت که ائمه فقط برای گریاندن نیستند.

اهل این هم نبود که از دولتمردان امتیازی برای خودش بخواهد ولی بارها از صداوسیما شکوه کرد که در پخش مداحی‌های ترکی تبعیض قائل می‌شود و با پخش مداحی‌های فارسی خاص به ترویج سبک‌های نامناسب مداحی در کشور دامن می‌زند.

جزو معدود مداحانی بود که دستگاه‌های موسیقی ترکی و فارسی را خوب می‌دانست و در قالب آنها مداحی و مولودی می‌خواند. چند سال پیش هم که در عروسی یکی از بستگانش نتوانست جلوی خود را بگیرد! و با شنیدن موسیقی ترکی، میکروفون را از دست خواننده گرفت و «قؤی گولوم گلسین آی ننه، قؤی یاریم گلسین آی ننه» را خواند در اردبیل کسی تعجب نکرد چون سلیم شادی و حزن را در کنار هم لازم می‌دانست، وقتی هم که کلیپ این ترانه‌خوانی سلیم پخش شد همگان به چیره‌دستی او در ترانه‌خوانی ترکی هم واقف شدند و هیچ کس هم ترانه خواندن در مجلس عروسی را عیبی برای سلیم ندانست. در میانه‌ی یکی از مولودی‌خوانی‌هایش وقتی آب جوش ‌خورد در دستگاه سه‌گاه ‌گفت «آی آبش داغ بود دهنم سوخت»‍!. به همان میزان که مرثیه‌هایش سوزناک و برآمده از قلبش بود، مولودی‌هایش هم شاد و آمیخته به شوخی بود.

عضو دیگری از خانواده‌ی ارزشمند موذن‌زاده‌ها رفت ولی شکر که «ودودِ» سلیم زنده است و صدا و منش سلیم‌النفس موذن‌زاده هنوز جاری است. «سلیم» و «رحیم» را به خاطر بسپاریم و «ودود» را قدر بدانیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۴
ویرگول ،،،

[منتشر شده در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، بولتن نیوز، ستاد احیای دریاچه ارومیه و ساعت 24]


در چند سال اخیر ریزگردها استان‌های جنوبی و غربی ایران را فراگرفته و روز به روز بر دامنه‌ی تاثیر آنها افزوده می‌شود و گاه تا استان‌های مرکزی هم سرایت پیدا می‌کنند. دولتمردان در مقابل فشار افکار عمومی برای توقف این ریزگردها همواره گفته‌اند که منشاء حدود 90 درصد این ریزگردها کشورهای خارجی نظیر عراق، عربستان، کویت و اردن هستند و به همین دلیل خود ایران مستقیماً نمی‌تواند برای توقف این ریزگردها اقدام کند. در میان این چهار کشور مذکور همواره عراق بیش از عربستان، کویت و اردن در شکل‌گیری ریزگردها و انتقال آنها به خاک ایران نقش داشته است.

ایران بارها از دولت عراق خواسته است که اقدام جدی برای تثبیت این ریزگردها انجام دهد، اما تاکنون این گفتگوها ثمری نداشته و اقدام چندانی برای جلوگیری از منشاء بروز ریزگردها در عراق صورت نگرفته است. حال سوال مهم این است که چرا عراق جلوی ریزگردها را نمی‌گیرد؟ این امر چند دلیل عمده دارد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۴:۱۴
ویرگول ،،،

[منتشر شده در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی]


در دهم تیرماه 1394 مقاله‌ای با عنوان «راهبردی برای بهبود تصویر ملی ایران» به قلم دکتر حسام‌الدین آشنا در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی منتشر شد. ایده‌ی محوری این مقاله پیشنهاد تشکیل «ستاد ارتباطات راهبردی ایران» در زیرمجموعه‌ی شورای عالی امنیت ملی با هدف بهبود تصویر ملی ایران بود. در متن حاضر نکاتی در نقد این پیشنهاد نوشته شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۶
ویرگول ،،،

[منتشر شده در سایت صدای معلم]


 فراخوان اخیر وزارت آموزش و پرورش برای استخدام پیمانی حدود 3700 نفر با واکنش‌هایی در میان افکار عمومی جامعه‌ی ایران و به خصوص زنان مواجه شد. زنان جوان ایرانی وقتی با سهمیه 20 درصدی زنان در فراخوان استخدامی اخیر وزارت آموزش و پرورش مواجه شدند آن را یکی دیگر از مصادیق تبعیض علیه زنان دانستند.

در شرایطی که میزان زنان دانشجو در دانشگاه‌های ایران از مردان بیشتر است دور از ذهن هم نیست که زنان انتظار داشته باشند پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در مشاغل مرتبط با رشته تحصیلی‌شان جذب شوند. سال‌هاست که زنان به دلایل و توجیهات متعددی از جمله نامناسب بودن برخی مشاغل با روحیات و خلقیات زنانه از بازار کار محروم می‌شوند ولی این بار در مورد شغل معلمی نمی‌توان این توجیه رایج را دوباره به کار برد و بهانه‌ای برای سهمیه 20 درصدی زنان در مقابل سهمیه 80 درصدی مردان برای شغل معلمی دست و پا کرد.

آن گونه که در رسانه‌ها مطرح شده دلیل استخدام چهار برابری مردان نسبت به زنان در فراخوان اخیر وزارت آموزش و پرورش آن است که مدیران این وزارتخانه قصد دارند نسبت جنسیتی فعلی وزارتخانه‌ی خود را که به سود زنان است رفته رفته به سمت مردان تغییر دهند و توازنی بین تعداد معلمان زن و مرد شاغل در این وزارتخانه برقرار کنند.

این مقاله قصد پرداختن به تبعیض جنسیتی و اجحاف اعمال شده در حق زنان جویای کار را ندارد؛ هدف این مقاله طرح مسئله‌ای در خصوص پیامدهای امنیتی برنامه‌ی مردانه‌سازی ساختار وزارت آموزش و پرورش است ؛ نکته‌ای که به نظر می‌رسد مدیران وزارت آموزش و پرورش از آن غافل هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۷
ویرگول ،،،
[منتشر شده در سایت‌های فرارو، خلیج فارس، انجمن فرویدی و صبح میمه]
 
در چند روز گذشته پزشکان ایرانی مجددا به عرصه‌ رسانه‌ها بازگشتند و به دلیل قتل پزشک اردبیلی و بازداشت چندساعته پزشک دیگری در نورآباد ممسنی فریاد مظلومیت سر دادند. در جریان این اعتراضات پزشکان دوباره تشری هم به مجموعه طنز «در حاشیه» زدند و این سریال را سرآغاز اجحاف‌ها به پزشکان معرف کردند.
هرچند انتقادات و نارضایتی‌های جامعه ایران از رفتار و کنش‌های پزشکان در مواجه با بیماران از سال‌ها پیش وجود داشته و کمابیش تک‌تک ایرانیان با افتادن گذارشان به بیمارستان‌ها و مطب‌های پزشکان از رفتار فردی و صنفی پزشکان آسیب‌هایی دیده‌اند ولی مجموعه طنز در حاشیه باعث شد تا نارضایتی جامعه از پزشکان برای نخستین‌ بار در سطحی گسترده  ابراز شود. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۸
ویرگول ،،،

[منتشرشده در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی]


در اقتصادی که در آن ورود بانک‌ها به عرصه‌ی بنگاه‌داری و ساخت‌وساز عادی شده، دور از انتظار نیست که حتی دستگاه‌های دولتی هم به این ورطه کشیده شوند. این روند تأسف‌بار حتی به سازمانی بشردوستانه همچون هلال‌احمر هم رسیده و این سازمان با تشکیل شرکتی به نام «شرکت ساختمانی هلال ایرانیان» در زیرمجموعه‌ی «شرکت سرمایه‌گذاری هلال ایران» به عرصه‌ی ساخت‌وساز وارد شده است. مسلماً حضور یک سازمان دولتی آن‌هم سازمانی که وظیفه و مأموریتش امداد به حادثه‌دیدگان و انجام فعالیت‌های انسان‌دوستانه است، در عرصه پاساژسازی پیامدهای مخرب متعددی به‌خصوص در عرصه اجتماعی و سازمانی خواهد داشت.

هلال احمر


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱
ویرگول ،،،

کمتر مقاله‌های دانشگاهی مورد توجه قرار می‌گیرند و خوانده می شوند، چند سال پیش مایکل بورووی رئیس انجمن جهانی جامعه‌شناسی مقاله‌ای با عنوان جامعه‌شناسی مردم‌مدار نوشت که مورد توجه جهانی جامعه‌شناسان قرار گرفت و به بسیاری از زبان‌ها ترجمه شد. در ایران هم این مقاله ترجمه شد، مورد بحث قرار گرفت و کمیته‌ای هم در انجمن جامعه‌شناسی ایران به همین نام تشکیل شد. حالا یکی از جامعه‌شناسان ایرانی به نام محمدرضا طالبان نقدی خواندنی بر ایده‌ی این مقاله نوشته با عنوان «علیه جامعه‌شناسی سیاست‌گذار». هرچند این مقاله هم دانشگاهی بود و احتمال داشت مثل اغلب این نوع مقاله‌ها خوانده نشود ولی آنچنان مهم بوده که انجمن جامعه‌شناسی ایران نشستی برای نقد این مقاله تشکیل داده. همین فروردین ماه بود که در دانشگاه فردوسی مشهد برای نقد این مقاله نشست مشابهی برگزار شده بود و حال نشست انجمن جامعه‌شناسی دومین نشستی هست که درباره‌ی مقاله‌ی «علیه جامعه‌شناسی سیاست‌گذار» برگزار می‌شود.

این مقاله جزو معدود مقاله‌های مهم و خواندنی علمی-پژوهشی است و به خصوص اینکه نقدی جدی و محکم علیه ایده‌ای جهانی و تاثیرگذار در عرصه جهانی جامعه‌شناسی است. به نظرم این مقاله از نشانه‌های بلوغ جامعه‌شناسی ایران و نشان‌گر آن است که جامعه‌شناسی ایران تک‌جمله‌هایی برای عرضه در سطح جهانی دارد.

اگر طالبان، استاد یک پژوهکشده گمنام نبود و جامعه‌شناسی پرهیاهو همچون یوسف اباذری بود مثلما این مقاله‌اش بیش از سخنرانی‌های جنجالی اباذری سروصدا به پا می‌کرد و مورد توجه جامعه‌شناسان قرار می‌گرفت. به نظرم این نقد طالبان باید به انگلیسی ترجمه شود و در نشریات بین‌المللی جامعه‌شناسی هم منتشر شود، چرا که علیه یکی از مهم‌ترین مقاله‌های تاریخ جامعه‌شناسی جهان و علیه ایده‌ی یکی از مهم‌ترین جامعه‌شناسان زنده جهان نوشته شده است.

شاید بسیاری با نقدهای طالبان بر «جامعه‌شناسی سیاست‌گذار» موافق نباشند و نقدهای او را وارد ندانند ولی اینگونه نقد نوشتن بر یکی از مهم‌ترین مقاله‌ی معاصر جامعه‌شناسی جهان، کاری است که در ایران سابقه نداشته و جسارت و توانی می‌طلبد که کمتر کسی دارد. جامعه‌شناسی ایران باید این مقاله طالبان را جدی بگیرد.

خواندن این مقاله و حضور در نشست بررسی این مقاله را از دست ندهید.

یک‌شنبه ساعت 17، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سالن انجمن جامعه‌شناسی. با حضور قانعی‌راد، پاکسرشت، قراخانی و خود طالبان.

 مقاله «علیه جامعه‌شناسی سیاست‌گذار» را از اینجا دانلود کنید

 خبر برگزاری نشست در سایت انجمن جامعه‌شناسی


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۶
ویرگول ،،،

«مبارزه با رانت و فساد و اقدامات غیرقانونی نه تنها یک تکلیف قانونی، بلکه یک وظیفه شرعی و اعتقادی نیز است. باید با متخلفان و کسانی که با رانت موجب تضییع حقوق دیگران شده‌اند، برخورد کرد».

دکتر علی‌محمد حاضری

[مصاحبه با خبرگزاری ایلنا درباره سه هزار بورسیه غیرقانونی،1393.6.4]

 

این روزها که ماجرای سه هزار بورسیه غیرقانونی همچنان داغ است؛ مروری بر جدیدترین مورد این قبیل اقدامات غیرقانونی می‌تواند نشانگر برخی از ابعاد وضعیت اسفبار دانشگاه‌های ما باشد. عطش سیری‌ناپذیر دکتر شدن و رانت‌سازی دانشگاهی چپ و راست نمی‌شناسد و همه‌ جناح‌های سیاسی ایران را فرا گرفته است. با خواندن این مقاله درخواهید یافت که چه روش‌های تودرتو و پیچیده‌ای در نظام دانشگاهی ما وجود دارد که از طریق آن برخی افراد بدون کنکور دادن دکتر می‌شوند.

  دکتر علی محمد حاضری

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۹
ویرگول ،،،

[منتشر شده در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، ساوالان خبر، مشکین رسا، مشکین فردا، کیهان مشکین، خیاو نیوز و سماط]


خرداد 1393 بود که کلنگ احداث مجمتع «آهن و فولاد سبلان» در مشکین‌شهر با سرمایه‌گذاری محمدرضا زنوزی، در زمینی 72 هکتاری به زمین زده شد. زنوزی در مراسم کلنگ‌زنی این مجتمع تاکید کرد که اینبار این کارخانه را بدون تسهیلات بانکی خواهد ساخت و از هیچ بانکی وام نخواهد گرفت. پیامدهای ‌محیط زیستی این مجتمع که قرار است بزرگ‌ترین مجتمع فولادسازی شمال‌غرب کشور شود؛ نمونه‌ای پرتکرار از بی‌توجهی به مکان‌یابی و آمایش سرزمین در صنایع بزرگ کشور است. همانند بسیاری از طرح‌های صنعتی کشور در این طرح نیز فقط منفعت­اندیشی اقتصادی کوتاه­مدت به چشم می‌خورد و پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی و منافع بلندمدت اقتصادی این طرح فراموش شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۸
ویرگول ،،،

دیروز از مرکزی دولتی سوار آژانس شدم، تا رسیدن به مقصد همسفر راننده ای مهربان و دردمند شدم که همچون بسیاری دیگر از هم وطنانم برای تامین حداقل معاش خانواده اش مشکلات بسیاری داشت ولی برخلاف بسیاری غر نمیزد و فحش نمیداد، فقط درددل میکرد. پیرمرد سیدی بود که چون از مرکزی دولتی مرا سوار کرده بود فکر میکرد کاره ای هستم. خاضعانه و محترمانه مرا به جدش قسم داد که آقای مهندس وضع مملکت را بهتر کنید خیلی تحت فشاریم. پرسید راست می گویند به غیر آن 300 میلیارد و 250 میلیارد کسی پیدا شده که 900 میلیارد خورده؟ خجالت کشیدم بگویم همه این ارقام هزار میلیارد هم کنارشان دارند، اگر هم می گفتم اصلا مگر می توانست حساب کند که  9هزار میلیارد تومان یعنی چقدر؟ 
مرا جزوی از این دولت (حاکمیت) می دانست و به حق از دولتمردش حداقل انتظاراتی هم داشت، هیچ توجیه و پاسخی برایش نداشتم، وقتی از دولت حقوق می گیرم یعنی علاوه بر بودجه اش باید در ناکارآمدی هایش هم شریک شوم، اینکه بگویم این بخش دولت یا فلان وزارتخانه و سازمان به منی که از بودجه دولت سهم می برم مربوط نیست و آنها بخش جداگانه ای هستند چیزی جز بی مسئولیتی و فریبکاری نیست.
وقتی جیره خوار دولت (حاکمیت) شدی و از سودش سهم بردی باید در قبال تمام ناکارآمدی هایش هم سهمی ببری، یا پای بر وجدانت بگذار و بگو به من چه؛ من فقط پاسخگوی مسئولیت محدود خودم به عنوان یک کارمند جز هستم (تازه اگر آنرا هم باشم) و یا جیره خوار دولت (حاکمیت) نباش و نان بازوی خود را بخور.
شاید برخی از دولتی بودن احساس قدرت کنند ولی برای من در این چند ماه اخیر حسی جز شرمندگی نداشته است. شرمندگی در قبال تمام ناکارآمدی های دولتی (حاکمیتی) که حال من بخشی از آن شده ام. هر روز مثل گاو از جلوی هم وطنانم رد می شوم که نالان از ناکارآمدی برخی منصوبان از دورافتاده ترین نقاط کشور آمده اند تا شاید اینجا ناصبان همان ها به دادشان برسند و همتایان من فقط با گرفتن عریضه ای بی فایده آنها را روانه دیارشان می کنند. روزبروز گوشم کمتر به صدای همنوعم حساس می شود که برای عبور از همان اولین گیت امنیتی تودرتو التماس می کند. از هر گیتی که رد می شوم بیشتر از انسانیتم از همنوعم دورتر می شوم. برای عبور از هر گیت باید وجدان، عاطفه، صداقت، اخلاق و دلسوزی ام را تحویل دهم و با غرور، ظاهر رسمی، گفتار اعیانی، خودشیفتگی، ریا و بی تفاوتی وارد شوم. دولتی بودن حس خیلی بدی دارد، ای کاش می شد نباشم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۹
ویرگول ،،،

انجمن جامعه شناسی 18 آذر 1393 نشستی با عنوان «پدیدار شناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعه شناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد. یک روز قبل از آن هم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی سه تن دیگر از جامعه شناسان درباره این پدیده سخن گفته بودند. در نشست دانشگاه علامه نبودم ولی توانستم در نشست انجمن جامعه شناسی شرکت کنم. حمیدرضا جلایی پور، سعید ذکایی، محمود شهابی، نعمت الله فاضلی، سعید منتظرقائم و محمدامین قانعی راد در این نشست سخن گفتند و در پایان نشست هم دوباره آتشفشان فرانکفورتی یوسف اباذری فوران کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۱

[منتشر شده در سایت پارسینه]


چند هفته‌ای هست که علامت گیاه مخدر ماری جوانا را در جاهای مختلف تهران می بینم، به صورت برچسب بر روی سه ماشین دیده‌ام، در برنامه 90  بر روی تیشرت یکی از جوانان تماشاچی فوتبال دیدم، در همین برنامه 90 دیدم که بر روی بازوی حنیف عمران‌زاده بازیکن استقلال تاتو شده بود. این ماده مخدر بیشتر در آمریکای لاتین و آمریکای شمالی رایج است و در اروپا هم دیده شده ولی در ایران تاکنون چندان رواج نداشته تا اینکه خبری بر روی سایت‌ها مبنی بر کشف مزرعه‌های متعدد کشت گیاه این ماده مخدر در نقاط مختلف کشور منتشر شد که به نوعی نشانگر ورود آن به ایران هم بود.

توهم توطئه ندارم ولی واقعا عجیب است که یک ماده مخدر ابتدا با نمادهایی که بیشتر جنبه زیباشناختی دارد بر روی تیشرت‌ها، ماشین‌ها و تاتوی روی بدن جوانان ظهور می‌کند و لابد پس از آن خود این ماده مخدر هم مورد استعمال قرار می‌گیرد. از آن بدتر برنامه پربیننده‌ای همچون 90 هم بدون اینکه بداند این تصویر نماد چیست آنرا نشان می‌دهد.

 این نحوه ورود ماری جوانا به ایران خیلی عجیب است، تاکنون تصویر هیچ ماده مخدری به صورت نماد در عرصه عمومی جامعه ظاهر نشده بود، واقعا شاید جریانی سازمان‌یافته ماری جوانا را با این نوع تبلیغات همه جانبه وارد ایران کرده‌اند. در فیسبوک فقط کافی است اسم ماری جوانا را جستجو کرد تا چندین صفحه فارسی در ستایش این ماده مخدر یافت، این صفحات چندین هزار لایک دارند، یکی از این صفحات عنوانش هست «ما خواهان آزادی کشت ماری جوانا در شمال ایران هستیم» و به صورت یک کمپین ثبت شده است. این ماده مخدر در برخی کشورها آزاد است و صاحبان این صفحه با گرته برداری از چنین کشورهایی قصد قانونی کردن آن در ایران را هم دارند.

این روند، وحشتناک نگران کننده است، قبح این ماده مخدر ریخته است و بسیاری هم بدون اینکه بدانند این گیاه یک مخدر است آنرا به عنوان نمادی زیباشناختی به کار می‌برند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۰
ویرگول ،،،